موضوع: طومار تاریخ
نمایش پست تنها
  #648  
قدیمی 04-09-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سه گروه از گدایان نامدار ایران
امروزه تمام انواع گدایان را زیر عنوان «گدا» دسته‌بندی می‌کنند. خواه طرف توانگر باشد و خواه درویش. خواه خواهش و زاری کند و خواه ترفندهای گوناگون به کار ببندد، اما در گذشته طبقات و دسته‌های گدایان نام‌هایی داشتند که تا حدودی آنان را از یکدیگر مجزّا می‌‎کرد. در این جا به سه دسته از این گدایان و رفتارهای شگفت‌انگیزشان می‌پردازیم.


کُنگر: این گروه از گدایان که به نام‌های کُنگرحال و شاخشانه (شاخ و شانه؟) نیز شناخته می‌شدند، با خودزنی، هر رهگذر یا کاسبی را مجبور می‌کردند تا دست به جیب شود. «قسمی از گدایان که شاخ گوسفند بر دستی و شانه‌ی گوسفند بر دست دیگر بگیرند و بر در خانه و پیش دکان مردمان استاده و آن شاخ را بر شانه به عنوانی بمالند که آواز عرعری از آن ظاهر گردد تا مردمان آن صدا شنیده به آن‌ها چیزی بدهند و اگر در دادن اهمالی واقع شود کاردی کشیده اندام خود را مجروح سازند» و «قومی از گدایان که بر دکاکین مردم روند و چیزی طلبند و اگر چیزی نیابند اعضای خود را ببُرند…» (بهار عجم. به نقل از قلندریّه در تاریخ. ص ۴۲۹)


حج‌کُول: کسی که خود استطاعت مالیِ رفتن به حج ندارد و از راه گدایی و طلب از دیگران، هزینه سفر به مکه را فراهم می‌آورد. غالبا این گونه اشخاص، از طریق مراجعه به بزرگان و به بهانه‌ی اینکه می‌خواهیم در کعبه در حق شما دعا کنیم، اموالی را به دست می‌آورده‌اند و با کاروان‌ها همراه می‌شده‌اند. (تازیانه‌های سلوک. ۲۸۷ و ۲۸۸)
انوری حکایتی را به نظم درآورده که در آن، یکی از این حج‌کولان از ملکشاه سلجوقی صد دینار طلب می‌کند و قول می‌دهد که هنگامی که حلقه‌ی در کعبه را می‌گیرد، برای دولت و طول عمر شاه دعا کند. ملکشاه دویست دینار می‌دهد و می‌گوید این صد دینار اضافه را بگیر و در مکه نامی از من مبر چرا که وکیل‌درِ بد (مامور و سفیر ناشایست) کار را تباه می‌کند.
سپاس دار و بدان کین دویست دینارست/ صدست زاد ترا و کراى و پاى‌افزار
صد دگر به خموشانه می دهم رشوت/ نه بهر من ز براى خداى را زنهار
که چون به کعبه رسى هیچ یاد من نکنى/ که از وکیل‌درِ بد تباه گردد کار

هادوریان: گدایان بسیار سمج را می‌گفتند. «جمع هادوری و هادوریان گدای دوره‌گرد سمج را گویند.» (همان ۳۱۵). در لغت‌نامه‌ی دهخدا درباره‌ی این کلمه آمده است: «جمع هادوری است که گدایان مبرم باشند و نیز جعت مردم بی سر و پا را گویند که چوبداران و یساولان سلاطین ایشان را از سر راه دور کنند.» یکی از تعابیر این است که ها + دور از هشدار و امر به دور شدن می آمد.



به غیر از این سه گروه، در فرهنگ عامه برای گدایی کردن لقب های دیگری نیز استفاده شده است. از جمله آنها جرزدان: نوعی دستمال یا پارچه‌ی چهارگوشه بوده که غذا و لباس و حاصل گدایی خود را در آن می‌نهادند. (قلندریه در تاریخ ص ۴۵۴). گدا سامرا یا گدای سامره از گدایان نامدار تاریخ است. گاهی گدایان در قامت قهرمان ظاهر شده‌اند. طبق برخی افسانه‌‎ها، عطار نیشابوری در برخورد با یکی از گدایان و شیوه‌ی مرگ او، متحول شد. بخش قابل توجهی از گدایان مردمانی تن‌پروری نبودند و ناگزیری شرایط اقتصادی، قحطی و در بسیاری از اوقات بی عدالتی در توزیع منابع و ثروت، در گداسازی نقشی موثر دارد.
منابع:
تازیانه‌های سلوک، محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ سیزدهم، ۱۳۹۱، آگه، تهران
فوایدالفواد، توفیق هـ. سبحانی، چاپ اول، ۱۳۹۰، عرفان، تهران
قلندریه در تاریخ، محمد رضا شفیعی کدکنی، چاپ اول، ۱۳۸۶، سخن، تهران
لغت‌نامه دهخدا

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید