چند کتاب دیگر
و باز هم من هستم و پستهای من مطمئنم روزی میرسه که با معرفی هر کتاب میترکه اینجا هر چند الان چنین اتفاقی نیفتاده و شماها همتون پرت و پلا هستید
تصمیم گرفتم این پست رو خالص صادق هدایتی بزارم
ربابه داستان چرخش زمان هست ..... جالبه .
عارف هم داستان جالبی از داستان های تلخ همش غر غر میکنن نیست ( معمولاً هدایت اینطوری مینویسه ولی با وجود این نمیدونم چه گیرایی داره این قلمش که آدم باز میخواد بخونه انگار بلد هست چطوری از لغات استفاده کنه ) این داستانش البته ترجمه هدایت هست . ترجمه های هدایت واقعاً 20 هست من که به جرئت میگم آلن پو ایران صادق هدایت بود و بس ! مارک تواین ایران هم دولت آبادی هست حتی سیبیلش رو هم شبیه هم تواین گذاشته هیچکی بهتر از دولت آبادی از تواین الگو نگرفت مخصوصاً تو مسئله شخصیت پردازی . به هر حال گلچین ترجمه های هدایت ( نمیگم نوشته هاش چون نوشته هاش یک مقداری مسموم هست ) ترجمه هاش دستچین عالی از این نویسنده هست که نشانه استعداد بالای این فرد در ادبیات و اثر شناسی داره . هدایت به خوبی عیار نوشته ها رو تشخیص میداد ، مثل الان نبود که ترجمه ها نقش جاده صاف کنی داره هر چی تو رسانه ها و روزنامه ها مطرح میشه همون رو میگیرند ترجمه میکنند
خودش اهل مطالعه بود 100 جا رو میخوند یکی خوشش میومد همون و میگرفت ترجمه میکرد . واقعاً با سواد بود .
جادوگر یکی از معدود نوشته های هدایت هست که به نظرم مولفه های یک نوشته کاملاً کلاسیک و قلم کاملاً گیرا و کامل داره .
تاریکخانه حلقه بسته ای هست . که بنا به دلایلی تلخی اجباری هست و یک جوری هدایت میخواست خودش و خالی کنه ، تلخی های وجودش رو بریزه بیرون . برای همین اومد این داستان رو نوشت .
و داوود من تلخی داستان داوود رو دوست دارم
فکر میکنم حس همزاد پنداری با داوود در خیلی ها باشه . هدایت با نوشتن داوود زد وسط خال ....
خیلی قشنگ مینویسه
ویرایش توسط bigbang : 01-17-2016 در ساعت 08:36 AM
|