صدای فلسطین خاموش شد
میدانهای اصلی شهر رامالله در كرانه باختری رود اردن مملو از جمعیت سوگوار است، آنها بر در و دیوار خانهها و مغازهها پارچههای سیاه نصب كردهاند و پرچمهای فلسطین را به حالت نیمهافراشته درآوردهاند؛ چرا كه فلسطین صدای خود را از دست داده است. محمود درویش دیگر از غم مردمش و اندوه سرزمینش نخواهد گفت.
محمود عباس، رئیس تشكیلات خودگردان فلسطین در تلویزیون ظاهر شد و گفت: نمیدانم چگونه دردی را كه بر قلب و روحم حس میكنم به زبان آورم تا به مردم فلسطین، امت عربی و اسلامی و همه دوستداران صلح و آزادی در جهان، درگذشت ستاره فلسطین و تكسوار میدانها و افتخار جوانانش را كه روح پاكش به خاستگاهش پیوست تسلیت گویم.
تشكیلات خودگردان در تمام سرزمینهای تحت حاكمیت خود ۳ روز عزای عمومی اعلام كرد و نمر حماد، معاون رئیس تشكیلات از آغاز رایزنیها برای خاكسپاری پیكر محمود درویش در سرزمین مادریاش خبر داد.
باید دید اسرائیل كه سالها از قلم و زبان درویش زخم خورده است، حاضر به همكاری برای انتقال پیكر چهره ملی شعر فلسطین خواهد بود؟
قرار است یك هواپیمای مخصوص، پیكر محمود درویش را از ایالات متحده به فلسطین منتقل كند. درویش كه برای انجام جراحی قلب به هیوستون آمریكا رفته بود، قبل از وخامت حالش، شعری با عنوان «مرگی كه شكستش دادم» نوشت. این آخرین شعر او بود؛ چراكه ساعاتی بعد، پس از ۶۷ سال زندگی كه اغلب آن در تبعید گذشت دارفانی را وداع گفت.
● درویش كه بود؟
وی سال ۱۹۴۱ در البروه در عكا متولد شد. پس از اشغال فلسطین در سال ۱۹۴۸ (زادگاهش) كه جزو خاك اسرائیل محسوب شد، درویش تمام عمر خود را وقف آن كرد كه این اشغالگری را به رسمیت نشناسد.
در سال ۱۹۷۰ نخست به شوروی سابق سپس به مصر مهاجرت كرد. چندی به زندان افتاد و سالها به فعالیتهای سیاسی از جمله عضویت در كمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین پرداخت. او همچنین رئیس اتحادیه نویسندگان فلسطین و از بنیانگذاران پارلمان جهانی نویسندگان بود.
محمود درویش، برجستهترین چهره ادبیات مقاومت فلسطین به شمار میآمد و در تمام دوران حیات ادبی و سیاسی، اشغالگران و حامیان بینالمللی آنها و سران عرب را هدف انتقادات تند خود قرار داد.
او با انتقاد از قرارداد سازش اسلو، آن را «چاهویل» میخواند و میگفت: اسرائیل پای قرارداد را امضا میكند، ولی به آن عمل نمیكند. اسرائیل كر است و گوش بر هر سخن درستی بسته است.
وی میگفت: دنیا اصلا وقت خودش را هدر نمیدهد تا ببیند ما انسانهای محاصره شده و محبوس در خاك خود، جانمان تا چه اندازه به لب رسیده است. جهان نسبت به فلسطینیان كینه و نفرت تولید میكند، اما اسرائیل را به هیچ چیزی متهم نمیكند، چرا كه از تهمت یهودستیزی میهراسد.
گنجشكهای بیبال، برگهای زیتون، عاشقی از فلسطین، دیواریه و موقعیت محاصره از جمله كتابهای شعر این شاعر جهانی فلسطین است كه در طول دهها سال جوایز ادبی مهمی چون لوتوس، دریای مدیترانه، زره انقلاب فلسطین، ابنسینا، لنین، مراكش، هلند و ... را از آن خود كرد.
● درویش از شاعران بزرگ جهان بود
دكتر علیرضا قزوه، شاعر و پژوهشگر ادبی كه با ادبیات معاصر عرب آشنایی دارد، محمود درویش را یكی از ۲۰ شاعر بزرگ جهان میداند و میگوید: ویژگی عمده شعر درویش، تلفیق كردن تغزل با حماسه است.
قزوه با اشاره به طنز تلخی كه در آثار درویش مستتر بود، میافزاید: درویش همیشه درصدد بود تا صدای مظلومیت مردم سرزمین خود را به گوش جهانیان برساند و از نفوذ و قدرتش در محافل فرهنگی جهان برای رسیدن به آرزوی بزرگش یعنی آزادی فلسطین استفاده میكرد.
به اعتقاد قزوه، شعرهای جدید درویش دارای نوعی صبغه فلسفی بود، اما اندوه و مظلومیت انسان فلسطینی در تمامی آثارش متبلور بود.
وی با اشاره به گرایشهای مختلف سیاسی درویش تاكید كرد: یكی از دلایل مطرح شدن درویش، حمایتی بود كه كمونیستها از شاعرانی چون او و یانیس ریستوس، شاعر یونانی كردند و آثار آنها را در شمارگان زیادی منتشر كردند. از سوی دیگر، درویش دوستی و الفتی عمیق با یاسر عرفات داشت، اما تجربههای مختلف سیاسی و فكری او همه وسیلهای برای رسیدن به آرمان آزادی فلسطین بود.
قزوه در پایان تاكید میكند: دنیای شعر یكی از شاعران مقاومت را از دست داد؛ شاعری كه در پی آن بود با نگاهی تغزلی در شعر مقاومت گرایش و سبكی جدید ایجاد كند.
● شاعر انسانگرا
دكتر صادق خورشا، عضو هیات علمی بخش عربی دانشگاه علامه طباطبایی و سرپرست گروه زبان فارسی دانشگاه ملك سعود ریاض نیز در خصوص ویژگیهای شعر محمود درویش به خبرنگار ما میگوید: شعر درویش بیش و پیش از هر چیز یك شعر انسانی است كه رنگ و بوی حزبی و طایفهای ندارد.
او با اشاره به اینكه شعر درویش را میتوان شعری صوفیانه، اما نه از جنس صوفیگریهای در خود فرو رفته دانست، گفت: او توانست طی چندین دهه حضور خود در شعر معاصر عرب، شعری انسانی همگام با طرحی فرهنگی را پی بریزد، چرا كه مشكل بیشتر شاعران عرب این است كه بینش فرهنگی جامعه خود را مطرح نمیكنند.
وی با مقایسهای میان شعر درویش و دیگر شاعران عرب گفت: گروهی از شاعران عرب كه آدونیس نیز از آن جمله است، درصدد بودند در شعر عرب به هنجارگریزی دست بزنند، اما از آنجا كه تحت تاثیر شعر و نظریات غرب بودند، نتوانستند نقشی در جهان عرب داشته باشند، ولی درویش با تمام گرایشهای سیاسیاش و اینكه تحتتاثیر جریان شعر آزاد و «قصیده علیه قصیده» بود، یك شاعر انسانگرا و تاثیرگذار در جهان عرب شناخته شد.
دكتر خورشا در مقایسه درویش با نزار قبانی نیز گفت: قبانی در دورهای، شاعری صرفا تغزلی بود و در پایان به سیاست گرایش پیدا كرد، او با زبانی «عوامدریافت» مشكلات انسان معاصر را بیان میكند، اما شعر درویش به سادگی شعر او نیست و زبانی اختصاصی دارد كه برای دریافت ان باید به كلیدهای شعری درویش دست یافت.
دكتر خورشا با اشاره به شعر معروف «ریتا و تفنگ» كه عشق نوجوانانه شاعر به دختری یهودی را بیان میكند، میگوید: شاید در نگاه اول به نظر آید كه درویش به دنبال سازگاری با اسرائیلیها بوده است، ولی در پایان متوجه میشویم كه شاعر در این اثر از عشقی كوچك به عشقی بزرگ منتقل میشود و بیان میكند كه عشق وطن، عشقی است كه تمام عشقها در قربانگاه آن به نیستی كشیده میشود.
روزنامه جام جم
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده
|