نقد نيوه مانگ
بهمن قبادی از فیلم جدیدش «نیمۀماه» ميگويد
فیلم، داستان سفری کمدی و در عین حال مرگبار به مرز کردستان عراق است. بهمن قبادی از فیلم جدیدش «نيوهمانگ» میگوید؛ فیلمی که خواندن زنان را نشان نمیدهد.
فیلم با مسابقهای بین دو خروس جنگی شروع میشود. مردی سبیلو با سر و وضعی در هم ریخته به نام کاکو، (الله مراد رشتیانی) در حالی که بلندگویی قدیمی در دست دارد، شروع مسابقه را با نقل قولی از «كيير كهگارد»، «Kierkegaard» اعلام میکند. با اشارۀ سر او، دو پسر بچه که یکی آکاردئون و دیگری تنبك در دست دارند، شروع به ساز زدن میکنند و همراهی موسیقی شروع میشود.
صدای زنگ موبایل کاکو، موسیقی محلی را به هم میزند. کاکو نفسزنان میگوید: «مامو؟» و انگشتش را در گوشش میکند تا بهتر بشنود: «ساکت!». اتاق ساکت میشود: نوازندهها، قماربازها، جوجهخروسها، همه و همه ساکت میشوند. هنگامی که مامو حرف میزند، باید با دقت تمام به او گوش داد.
نخستین جریانات «نیوهمانگ»، نمودی از کل ماجراست. چهارمین اثر نویسنده و کارگردان ایرانی تمامی عناصری را که از آن انتظار میرود در خود دارد.
«نیمۀماه» سرشار از مناظر و چشم اندازهای خشک و خشن و ناسازگاری و عدم تجانس آخر دنیاییست که در آثار قبلی این کارگردان مشهور کرد ایرانی یافت میشود. قبادی همچنان داستانهای ساده مردمی را روایت میکند که در مسیر خود با موانعی روبهرو میشوند و این برخوردها با موضوعات خارقالعادهای برجستهتر میشوند و این تصوفی زیباییشناختیست که هیچ گاه اصالتها و حقایق کردها را فرو نمینشاند.
چنین معلوم میشود که مامو، (اسماعیل غفاری)، موسیقیدان مشهور اما سالخورده کردستان ایران، بالاخره مجوز اجرای کنسرت در کردستان عراق را گرفته است. این کنسرت به افتخار سقوط صدام حسین برگزار میشود. او کاکو را مأمور میکند که اتوبوسی از پسران را برای اجرای کنسرت جمعآوری کند.
پیرمرد قصد دارد کاری فراتر از اجرای کنسرت انجام دهد؛ او میخواهد کردهای عراق دوباره صدای آسمانی شاگردش هشو، (هدیه تهرانی) را بشنوند. او سالهاست که آواز نخوانده است چرا که در این سالها به روستایی تبعید شده بود که 1334 خواننده زن دیگر نیز به آنجا تبعید شدهاند.
هنگامی که به نزدیکی روستا میرسند، یکی از پسرها میپرسد: «این صدای چیست؟» و مامو در حالی که لبخند میزند میگوید: «این صدای 1334 خواننده زن است که میخوانند.»
اما این صدای آسمانی اندکی لرزان است چرا که وی سالهاست آواز نخوانده و علاوه بر آن سیگاری هم شده است. مأموریت مامو با موضوع مرگ خود او همراه میشود. یکی از پسران به او میگوید که مرد فرزانهای در روستا پیشبینی کرده است که در نخستین روز اجرای کنسرت، واقعه غم انگیزی رخ خواهد داد.
خود مامو هم گاهی پریشانحالی فیلسوفانهای را تجربه میکند. ابتدا او را میبینیم که در قبرستان است و درون یک قبر تازه کنده شده دراز کشیده است و با چشمانی باز به نیمۀ ماه که در آسمان روز پیداست، خیره شده است و این یکی از هزاران چیز نامتعارفیست که چشم انداز کردی را به هم میریزد.
هرچند که این صحنهها به نظر ناخوشایند میآیند اما اثر جدید قبادی تسکینیست برای کسانی که با دیدن فیلم شاعرانه و ظالمانۀ «لاکپشتها هم پرواز میکنند» (2004)، اشکها ریختهاند.
قبادی میگوید: «مردم میگویند که من میخواهم با فیلمهایم آنها را به گریه بیندازم اما در این فیلم میخواهم شما را بخندانم.»
«نیمۀ ماه» یک فیلم کمدی نیست اما گاهی لبخند بر لبان بیننده مینشاند. داستان شریرانۀ فیلم همانقدر که به آن جنبۀ کمدی میدهد، همانقدر هم جنبۀ شاعرانه میدهد.
هنگامی که سفر آغاز میشود، یک نفر از کاکو راجع به جوجهخروس کثیفی که در کنار وی بر روی داشبورد نشسته است میپرسد. کاکو توضیح میدهد:«این یک بچه یتیم است. پدر و مادرش هر دو در میدان مسابقه کشته شدهاند. منتظرم بزرگ شود تا بتواند انتقامش را بگیرد.»
هنگامی که مامو در اتوبوس به گروه حدوداً 12 نفری که کاکو آنها را جمع کرده است میپیوندد، از یکی از آنها میخواهد که به یک پسر دیگر که قرار است از آلمان برای دیدنش بیاید ایمیل بزند: «از او بپرس هواپیمایش چه ساعتی پرواز میکند.» پسر در حالی که لپتاپش را درمیآورد میپرسد: « به چه آدرسی باید جواب دهد؟»،
«mamokurdistan@yahoo.com» و مامو لبخندزنان میگوید: «دقيقاً».
مامو و همراهانش که بر موانع بسیاری فایق آمدهاند به مرز عراق میرسند اما در آنجا با تیراندازی بیوقفۀ سلاحهای اتوماتیک روبهرو میشوند و میبینند که هیچکس به استقبالشان نیامده است. تصمیم میگیرند که از راه دیگری بروند.
ماموی شجاع همراه باقی پسرها، سفر را از راه دیگری از آذربایجان غربی ادامه میدهند. مامو صدای آسمانی دیگری مییابد که جایگزین هشو کند: نیوهمانگ شگفتانگیز، (گلشیفته فراهانی) که تا آخر راه همراه گروه خواهد بود. موانع میان مامو و هدفش بسیار سختتر و فراتر از افسانه و سحر است اما این فیلم در فضایی کاملاً متعلق به همین دنیا به پایان میرسد.
قبادی فیلم «نیمۀ ماه» را برای جشنوارۀ نيوكراندهوپ ساخته است؛ جشنوارهای که سال گذشته به مناسبت دويستوپنجاهمين سالگرد تولد ولفگانگ آمادئوس موتزارت در وین برگزار شد.
در این فیلم هیچ نشانهای از موسیقی کلاسیک اروپایی وجود ندارد اما قبادی اصرار میورزد که روح موتزارت در این فیلم موجود است. وی اظهار میدارد: «این فیلم الهام گرفته از اثر، «Requiem Mass»، موتزارت است و عواملی همچون جادوی موسیقی، مرگ و زندگی، و همۀ احساسات موتزارت در این فیلم دیده میشود.»
با توجه به اینکه یکی از انگیزههای فیلم نمایش موانع میان هنرمندان و مخاطبانشان بوده است، خود این فیلم از این موانع مستثنا نبوده و نسخۀ اکرانشده در جشنواره، به طور کامل به انتخاب خود قبادی نبوده است.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|