گروههای كم رمق
جریانهایی كه در دهه ۸۰ در شعر راهاندازی شدهاند، گاه سراز انحراف از نرم برآوردهاند این انحراف از نرم نه تنها منتج به نوآوری نشده، بلكه به غیر متعارف بودن در شبه مدرنیسم دامن زده است.
چاپ و نشر این همه دفتر شعر تحت عنوان مجموعه شعر، و نیز برپایی این همه كارگاه و كانون شعر تحت عنوان شعر جوان، ثمری جز غرور كاذب برای اهل تلفن و گروه شاعران موج نو در برنداشت و شاعران نسل اول انقلاب بوده است كه موجب شد شعر اصیل نیمایی تا دهه ۷۰ از جنب و جوش نیفتد.
تقسیمبندی شعر و شاعران
درباره شعر فارسی در دوره اخیر، یعنی از مشروطیت تا نیما و شعر پس از او، و نیز شعر دهه ۶۰ ، ۷۰ و ۸۰ هنوز سخنهای ناگفته فراوان است. بیشتر قلم به دستان در پی فهرست كردن نام و نشان شاعران برجسته یا شاعران به شهرت رسیده بودهاند و كمتر از درد شعر و درد قلم سخن گفتهاند یا هیچ نگفتهاند! و هنوز نیز همان نام و نشانها را فهرست میكنند.
فهرست نام و نشان شاعران مشهور بارها از سوی قلم به دستان تكرار شده است. این نكته نیز امروزه رو به فراموشی رفته كه شاعران بزرگ در گذشته حتی در دورههای اختناق و خفقان حكومتهای بزرگ غزنوی و سلجوقی و... از آگاهی و شعور دینی دست نكشیده بودند حكیم سنایی، بزرگ پرچمدار شعر دینی و شعر زهد و مثل و شعر عرفانی و شعر قلندی از این منظر صاحب عطمتی بینظیر و انكارناپذیر بود و از این كه بگذریم، نیما در عصر ما همان قدر و منزلت را دارد كه سنایی و امثال او داشتند.
یكی از تقسیمبندیهایی كه در شعر به كار نقد تاریخ شعر میآید، تقسیمبندی دورهای و دههای است به همین لحاظ در شعر این روزگار تقسیمبندی زیر را در نظر گرفت.
الف) دوره هزارساله از رودكی تا مشروطیت
ب) دوره صدساله از صدر مشروطیت تا آغاز انقلاب اسلامی در ایران
ج) دوره دههای از نیما تا دهه ۸۰ و...
و در این دوره سوم، شعرهای متفاوتی به منصه ظهور رسیده كه پس از آغاز انقلاب اسلامی به گونههای متفاوت و متعدد عرضه شده است. قالب غزل بعد و قبل از انقلاب اسلامی تحولی شگرف پیدا كرد.
قالب رباعی و قالب دوبیتی نیز از قالبهایی هستند كه بعد از انقلاب از نو به كار گرفته شدهاند. قالب مثنوی در اوزان بلند و گاه كوتاه از نو شروع به كار كردهاند و گاه قصیده نیز از سوی شاعران بلندپایه دانشگاهی نظیر استاد دكتر مظاهر مصفا، از نو آزموده شده است.
شعر نیمایی در شاخههای متعدد هنوز دوران تجربه را سپری میكند. در اینجا باید یادآور شد كه غزل پس از تحول شگرف به لحاظ سبك و محتوا تحولهای گوناگونی یافته و گاه در بعضی شاخهها از سوی شاعران حرفهای غزلسرا به تكامل رسیده است. البته در همه برههها نوآوری در غزل، گاه آن را به غزلواره تبدیل كرده است.
شعر نو در پیوند با حركت اسلامی و انقلاب، طریق تكامل را پیموده اما در این میان برخی حركتهای شعری از لحاظ هنری و محتوایی فاقد ارزش و در مواردی نیز ضد ارزش بودهاند. از این رو بخش انحرافی شعر را باید از شعر واقعی جدا كرد و دور ریخت. میراث فرهنگی در خور افتخار ما این شعرها را تاب نخواهد آورد.
مسائل ظریفی در شعر وجود دارد كه اغلب بر پایه هنر و عرفان و گاه در تعامل با یكدیگر پدید آمدهاند. باید توجه داشت كه هنرنمایی و عرفانگرایی در شعر فارسی پیشینه دیرینهای دارد كه در دورانهای متفاوت به مدد تاویل و چیزی كه امروزه به آن هرمنوتیك گفته میشود قابل فهم و تامل و تحمل بودهاند. نباید از نظر دور داشت این میراث عظیم فرهنگی از حكمت و معارف عالی دینی، قوام پذیرفتهاند.
آفاق شعر فارسی محدود به وزن و قافیه و قالب نیست، بلكه ابعاد گستردهای كه شعر فارسی را به درجه اعلای اعتبار رسانیده، متاثر از اندیشه، هنر و عرفان است كه در پرتو تعالیم عالیه اسلامی به اشكال قابل توجهی دست یافته است. ادبیات فارسی خاصه شعر فارسی در ظل فرهنگ متعالی اسلامی به ادبیات اسلامی تبدیل شده است. همچنان كه عرفان ایرانی در پرتو تعالیم عالیه قرآنی و فلسفه اشراقی به عرفان اسلامی مبدل شده است.
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده
|