تقسیمات شعر دهههای اخیر
جریانهایی كه در شعر معاصر ایران از عصر نیما تا امروز براساس روند سریع اجتماعی و سیر سیاسی اقتصادی جهان در ایران پایهریزی شده و شكل گرفتهاند اینها هستند:
۱- شعر واقعی نیمایی یا شعر آزاد ۲- شعر منشعب از شعر نیمایی یا شعر سپید ۳- شعر بینابین یا نو قدمایی ۴- شعر كاملا سنتی ۵- شعر موج نو ۶- شعر موج ناب ۷- شعر حجم ۸- شعر چریكی یا شعر خلقی ۹- شعر دینی با رویكرد به مبانی نهضتهای مذهبی ۱۰- شعر محض با رویكرد به فرمالیسم
مدت فعالیت این جریانهای دهگانه به بیش از نیمقرن میرسدد. از سال ۱۳۰۱ شمسی تا سال ۱۳۵۷ شمسی همه این جریانها حضور چشمگیر داشتهاند، اما با دگرگونی نظام، برخی از این جریانها به فروپاشی منتهی شدند و برخی دیگر با جریانهای دیگر درآمیختهاند.
جنبش شعر نوین در ایران با جریان رومانتیسم اروپایی آغاز و به لحن و فضایی كاملا ایرانی بدل شد. همزمان با این جنبش قالب چهار پاره پیوسته رواج یافت و تغزل را به جای هر نوع خمیر مایه دیگری در خود رسوب داد. غزل نو از دل همین جریان برآمد و كمكم ترانهسرایی و تصنیفسازی در كنار این جریان به رشد كمی رسیدند و شعر واقعی را از مسیر اصلی خود دور ساختند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این جریانها در دهه ۶۰ تا حدودی از اعتبار و رونق افتادند، اما در دهه ۷۰ و اندكی بعد از دوره ۸ ساله دفاع مقدس به شكلی وسیع در نهادها جایگیر شدند و به جریانهای منحرف شعر حرفی و گفتاری و شعر غیرمفهومگرا تحت عنوان پسامدرن و آوانگارد روی آوردند و جریانهای كاذبی را از نو راهاندازی كردهاند كه هنوز ادامه دارد.
پرسش اینجاست كه چرا یكباره پس از گذشت ۲ دهه فعالیت شعری، این جوش و خروش از رمق افتاد و شعر دهه ۸۰ را به تكرار یكنواخت سپیدنویسی از روی دست هم تبدیل كرد؟ چرا شعر دهه ۸۰ به شعرهای زنانه تبدیل شده است كه از نوجوانها و سالخوردگان معاصر سر بزند؟ در حالی كه شعر عصر انقلاب از سوی شاعران نسل اول انقلاب در دهه ۶۰ و دهه ۷۰ شعرهای مردانهای بودهاند.
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده
|