برای پر پر شدن اقاقی برای بوسه های اتفاقی
تو این روزا که مثل شب سیاه منتظر نور کدوم چراغی
برای لحضه های بی قراری سا عتهای کشنده ی خُماری
نَشه می کردی دلَمُ یه روزی الان خزونی کدوم بهاری
رو صندلی انتظار می شینم گلای باغ حسرتو می چینم
یا مثل سابق می شی بر می گردی
یا نمی خوام دیگه تورو ببینم
|