نمایش پست تنها
  #8  
قدیمی 12-16-2008
haj_amir haj_amir آنلاین نیست.
دوست و کاربر فعال سابق
 
تاریخ عضویت: May 2008
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,217
سپاسها: : 2

122 سپاس در 119 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شد دگرباره جوان عالم پیر
عالم پیر شده عشق پذیر
کائنات اند در این دام اسیر
دام عشق است و ندارد تدبیر
چنگ زن چنگ به اقبال امیر
ساز را ساز به بانگ بم و زیر

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

مطرب !این نغمه تو با ساز بزن
نه که آهسته ٬ در آواز بزن
تا بیاریم به پرواز بزن
آخرین پرده در آغاز بزن
هین مگو بس ٬ که نه بس٬ بازبزن
می کشم ناز تو٬ با ناز بزن

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

میخر آن حسن که عالم گیر است
میشو آن خاک دری کاکسیر است
کار تدبیر نه!این تقدیر
روبه از روبه و شیراز شیر است
نشنیدی که زمان شمشیر است؟
مطربا خیز که فرصت دیر است

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

دل درین شعله بسی سوخته ام
زآتش عشق برافروخته ام
تا که این سوختن آموخته ام
هرچه جز عشق تو بفروخته ام
دیده از غیر تو بردوخته ام
غیر عشق تو نیندوخته ام

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

رخ مگردان و مگو : رو سیهی
مگذر تند و مگو : خاک رهی
مفشان دست و مگو : کم ز کهی
دل مرنجان و مگو : پرگنهی
چه شود گر که به یک بار شهی
رحمت آرد به یکی بی پنهی؟

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

بال بشکسته و پر ریخته ام
حسرت و غم به هم آمیخته ام
ور که خشم تو برانگیخته ام
اینک از غیر تو بگریخته ام
هر چه جز عهد تو بگسیخته ام
دست در دامنت آویخته ام

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

یاعلی! گر تو برانی چه کنم؟
دامن از من برهانی چه کنم؟
دست از من بفشانی چه کنم؟
عذری از من نستانی چه کنم؟
پیش خصمم بنشانی چه کنم؟
گویی ام رو! که همانی چه کنم؟

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

من اگر ذره ی کم از کاهم
ور به ناچیزی گرد راهم
پر گناهم من و گر گمراهم
خسته ای بسته به قعر چاهم
نشود دست طلب کوتاهم
وین گواهم همه سوز و آهم

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

ای علی! ای که به عالم شاهی
همه عالم شب و در شب ماهی
هم تو مقصودی و هم خود راهی
سوی تو حید مهین درگاهی
برتر از این سخن کوتاهی
تو همان حضرت ظل اللهی

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

بر سر مآذنه ها تکبیری
شبروان را دم تو شبگیری
ذکر اقطابی و ورد پیری
همه تسلیم و همه تدبیری
هیبت جنگی و قهر شیری
نقش بر قبضه ی هر شمشیری

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

در صنم خانه ٬ بتی ٬ بودایی
وندر آتشکده آهورایی
در کلیسا نگرم عیسایی
در کنیسه به نظر موسایی
نزد دهری مثل اعلایی
بر همه اهل یقین مولایی

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

می ندانم که تو چون جادویی
در دل مسلم و هم هندویی
روح و ریحانی و زلف و رویی
دشت و دریایی و سرو و جویی
رو به هر سوی کنم آن سویی
هم برون از همه سویی هوئی

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر

ختم طغرای همه شاهانی
نقش تعویذ همه گردانی
قسم ناشکن مردانی
زمرمه ی نیمه شب مستانی
جان جانانی و جان را جانی
وجه رب هستی و باقی مانی

خم می نیست غدیر است غدیر
ساقی امروز امیر است امیر
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید