کیا جان تلفنی با کوروش حرف میزدم یهو یادش افتاد یادش رفته که یادش باشه به ماها بگه که یادش بیاندازیم که یادش بمونه که یادش نره و دریادش نگه داره و یادش باشه که بخواد در یادش ذخیره کنه و به یادش بیاد و از یادش نره که همیشه از یادش به خاطر بیاره که امروز تولد شماست خیلی هول شد بنده خدا گفت بگم که ببخشین که سرش شلوغه و یادش رفته که به یادش بمونه و دریادش نگه داره که یادش نره و همیشه یادش باشه و به هیچ وجه من الوجوه از یادش نره و هرگز یادش و خاطرش رو فراموشش نکنه که امروز تولدت شما رو تبریک نگفته:D