نمایش پست تنها
  #62  
قدیمی 01-18-2009
mary.f آواتار ها
mary.f mary.f آنلاین نیست.
مدیر بخش زمین شناسی
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,674
سپاسها: : 3,194

2,013 سپاس در 491 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


مرگ من روزي فرا خواهد رسيد

در بهاري روشن از امواج نور

در زمستاني غبار آلود ودود

يا خزاني خالي از فريادو شور

مرگ من روزي فراخواهد رسيد

روزي از اين تلخ و شيرين روزها

روز پوچي همچون روزهاي دگر

سايه از امروز ها و ديروز ها

ديدگانم همچو دالانهاي تار

گونه هايم همچو مرمر هاي سرد

ناگهان خوابي مرا خواهد ربود

من تهي خواهم شد از فرياد درد

خاک ميخواند مرا هر دم به خويش

ميرسند از ره که در خاکم نهند

آه شايد عاشقانم نيمه شب

گل بر روي گور غمناکم نهند

ميرهم از خويش وميمانم ز خويش

هر چه بر جا مانده ويران مي شود

روح من چو باد بان قايقي

در انتها دورو پنهان مي شود

ميشتابند ازپي هم بي شکيب

روزها ،هفته ها، ماه ها

چشم تو در انتظار نامه اي

خيره ميماند به چشم راه ها

ليک پيکر سرد مرا

مي فشارد خاک دامنگير خاک

بي تو ،دور از ضربه هاي قلب تو

قلب من ميپوسد آنجا زير خاک

بعد ها نام مرا باران و باد

نرم مشويد از رخسار سنگ

گور من گمنام مي ماند به راه

فارغ از افسانه ها و نام ها...

فروغ فرخزاد
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید