زنان دوست دارند از مردان انتقاد كنند - دانيل گلمن
زنان دوست دارند از مردان انتقاد كنند - دانيل گلمن
روانشناسي زن و مرد
زنان دوست دارند از مردان انتقاد كنند
دكتر دانيل گلمن
مترجم: حميدرضا بلوچ
اگر به تمايزات ناشي از عامل جنسيت در زندگي عاطفي توجه كنيد، تمايزاتي كه از جمله عوامل پنهان در فروريختن زندگي زناشويي هستند، با توجه به تحقيقات انجام گرفته، حتي بعد از سي و پنج سال زندگي زناشويي يا بيشتر، هنوز هم در نحوه برخورد عاطفي زنها و شوهرها با يكديگر تفاوت اساسي به چشم ميخورد.
زنها، به طور متوسط، راحتتر از مردها با بگومگوهاي ناخوشايند در زندگي كنار ميآيند. روبرت لونسون، روانشناس دانشگاه بركلي، در تحقيقي كه بر روي 151 زوج – كه مدتي طولاني از ازدواج آنها ميگذشت – انجام داد، متوجه شد كه تقريباً همگي شوهرها از بروز اختلاف در زندگي زناشويي دچار ناراحتي ميشوند و حتي احساس انزجار ميكنند در حالي كه همسرانشان اهميت چنداني به آن نميدهند.
شوهرها در مقايسه با زنها آمادگي بيشتري براي طغيان دارند و در برابر انتقاد از سوي همسران خود واكنش شديدتري نشان ميدهند. در هنگام طغيان، آدرنالين بيشتري در خون مردها ترشح ميشود و آنها در مقايسه با زنها در برخورد باسطح پايينتري از رفتار منفي شروع به ترشح آدرنالين ميكنند. به همين دليل بهبود اثرات ناشي از طغيان عاطفي از نظر جسماني در شوهرها بيشتر از زنها طول ميكشد.
به نظر گلمن دليل تمايل مردها به سكوت خودداري از طغيان است. تحقيق او نشان داده است كه به محض آنكه مردها به سكوت روي ميآورند، ضربان قبلشان به ميزان ده ضربه در دقيقه كاهش مييابد و به نوعي آرامش ذهني ميرسند. اما معما در اينجاست كه به محض آنكه مردها در سكوت فرو ميروند ضربان قلب زنها بدان حد بالا ميرود كه نشاندهنده ميزان ناراحتي شديدي در آنها است(به نظر من درسته و این واکنش به نظر میرسه که به خاطر این نتیجه گیری از جانب خانم هاست که شوهر به نظر اونها احترام نمیگذاره و بی تفاوت هست) و همين امر باعث برخورد كاملاً متفاوت آنها در رويارويي با مسائل و درگيريهاي عاطفي ميشود. مردها باهمان شدت از درگيري عاطفي دوري ميكنند كه زنهايشان آن را جستجو ميكنند.
به همان اندازه كه مردها ميل دارند سكوت كنند زنها دوست دارند به انتقاد از شوهرهاي خود بپردازند. همين نكته نشان ميدهد كه زنها ميخواهند نقش خود را به عنوان مديران عاطفي به دست آورند.
هر چقدر آنها تلاش ميكنند كه اختلافات و نارضايتيها را حل و فصل كنند شوهرانشان از درگير شدن در بحث و جدل فرار ميكنند. زن وقتي كه ميبيند مرد از درگير شدن كناره ميگيرد بر شدت گله گذاري و انتقاد خود ميافزايد و وقتي كه مرد به مقابله بر ميخيزد يا سكوت ميكند، زن داراي ياس و خشم ميشود و به تحقير و توهين ميپردازد و وقتي كه شوهر، خود را در موضع انتقاد و تحقير همسرش ميبيند، افكار «قرباني بيگناه بودن» و «به حق خشمگين شدن» بر او غلبه كرده و هر بار راحتتر از گذشته او را به طغيان وا ميدارد.
شوهر براي جلوگيري از طغيان، بيشتر و بيشتر به دفاع برخاسته و يا به سكوت كامل روي ميآورد. ولي همانطور كه به خاطر داريد سكوت شوهر، طغيان را در زن برميانگيزد چرا كه همه راهها را به روي خود بسته ميبيند و گاهي دعواهاي زن و شوهر وارد مراحل حادتري ميشود و كنترل آن نيز مشكلتر خواهد شد.
توصيههايي براي زن و شوهرها
با توجه به نحوه برخورد متفاوت زنها و مردها با احساسات رنجآور در زندگي، اين سؤال مطرح ميشود كه زن و شوهر براي تحكيم عشق و علاقه خود چه ميتوانند بكنند؟ يا به طور خلاصه چه چيز ميتواند پيوند زناشويي آنها را حفظ كند؟ كارشناسان امور زناشويي بر اساس تحقيقاتي كه بر روي زندگي زوجهاي موفق انجام دادهاند توصيههاي خاصي براي مردها و زنها و همچنين پيشنهادهايي كلي براي هر دو آنها دارند.
زنها و مردها، به طور كلي، به اشكال متفاوت به توازن عاطفي ميرسند. توصيه كارشناسان به مردها اين است كه در مقابل درگيري ها عقبنشيني نكنند بلكه درك كنند كه وقتي همسرشان اختلافي را مطرح ميكند ممكن است اين كار را از روي عشق و به خاطر سلامت رابطهشان انجام ميدهد؛ اگر چه انگيزههاي ديگري نيز ممكن است وجود داشته باشد!
وقتي كه نارضايتيها امكان بروز نيابند بر شدتشان افزوده ميشود و بالاخره به صورت فراني صورت خشم در ميآيند. اما وقتي كه شخص بتواند ناراحتي خود را به هر نحو مطرح كند و براي آن پاسخي بيابد، فشارهاي درونياش فروش ميكند. شوهرها بايد درك كنند كه خشم يا ناخشنودي زنشان به منزله حمله به شخصيت آنها نيست، گرچه عواطف زنها در اغلب اوقات جاي ترديد باقي نميگذارد و قدرت درك آنها را در مورد موضوع مربوطه نشان ميدهد.
مردها همچنين نبايد سعي كنند با ارائه يك راه حل منطقي، سر و ته قضيه را هم آورده و گفتگو راخاتمه دهند – براي زن خيلي مهم است كه شوهرش به گلههاي او گوش كند و با احساسات او در مورد موضوع مورد بحث همدلي نمايد (گرچه لزومي ندارد با او موافق باشد). ارائه سريع راه حل از سوي شوهر ممكن است اين فكر را در زن به وجود بياورد كه شوهرش احساسات او را ناديده انگاشته و به آن اهميت نميدهد. شوهراني كه درميان آتش خشم قادرند همچنان در كنار همسرانشان بمانند – به جاي ناديده گرفتن شكوههاي آنها – به همسران خود تفهيم ميكنند كه حرفهاي آنها را ميشنوند و به آن احترام ميگذارند. از همه مهمتر اينكه زنها دوست دارند احساساتشان مورد توجه و احترام قرار بگيرد، حتي اگر شوهرانشان با آنها موافق نباشند. در بيش از نيمي از موارد، وقتي كه زن حس ميكند به نظريات و احساساتش توجه شده است آرام ميگيرد.
اما توصيه به زنها! مشكل اصلي مردها اين است كه همسرانشان در بيان شكايتهاي خود بيش از حد شدت و حرارت نشان ميدهند. به همين دليل زنها بايد مراقب باشند كه شخصيت مردها را مورد حمله قرار ندهند؛ يعني رفتار و عملكرد آنها را مورد انتقاد قرار دهند و به شخص آنها توهين نكنند.
شكايت و گلهگذاري نبايد شخصيت مرد را مورد تهاجم قرار دهد (از فرهنگ سخنرانی چه زن و چه مرد
بهتره که عباراتی مثل "تو همیشه....." "تو از اول هم ...." "تو کدوم دفعه...." "آخه تو کی...." حذف بشه
چون به کرات شنیده شده که خانوم ها بیشتر پیش بچه هاشون یا اطرافیان در مورد همسرشون میگن این هیچ وقت فلان....) بلكه به طور واضح بايد رفتار مشخصي را در او مورد انتقاد قرار دهد. حمله خشمگينانه به شخصيت مرد، باعث جبههگيري يا سكوت سنگين او شده و حاصلي جز رنجش بيشتر ندارد و فقط دعوا را حادتر ميكند. يك روش سودمند براي زنان اين است كه انتقاد خود را با ملاطفت و در لابه لاي جملاتي كه حاكي از عشق آنها به همسرشان است بيان كنند.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
ویرایش توسط دانه کولانه : 01-20-2009 در ساعت 01:31 PM
|