موضوع: مشاعره سنتی
نمایش پست تنها
  #1129  
قدیمی 04-04-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

هر چه در حسن تو گویند چنانی به حقیقت
عیبت آنست که با ما به ارادت نه چنانی
رمقی بیش نماندست گرفتار غمت را
چند مجروح توان داشت بکش تا برهانی

سعدی.....
عجب شعری شد عجب عجب......
یه جا دیگه میگه جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب که مهربانی از آن طبع و خو نمی آید
و جای دیگر باز میگه که با آن همه جلوه ی طاووس و خرامیدن کبک عیب آن است که بی مهتر از فاخته ای
جای دیگر عجب جایی میگه که سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد اسیر خویش گرفتی بکش چنان که توانی
و خیام در جای دیگه میگه

از من رمقی به سعی ساقی مانده است

وز صحبت خلق بی وفایی مانده است

از باده دوشین قدحی بیش نماند

از عمر ندانم که چه باقی مانده است


چی شد ....
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید