بسیار جاب بود و سپاس
موقع خوندن قسمت جهنم تمامش نکردم و دوباره از اول خوندم تا موقعیت رو کاملا تصور کنم و اون حالت دست و قاشق ...
و سریع برام سوال شد چرا به همدیگه غذا نمیدن چون این که غیر ممکن نبود و میشد که...
وقتی تا آخرشو خوندم فهمیدم که بله میشده و ...
یه چیزی جایی خوندم شاید در نظر اول بیربط بیاد
ولی کاملا مربوطه
با هم بخندیم
به هم نخندیم
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|