نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 06-23-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

چشم‌زخم و رفتار اجتماعى. باور به چشم‌زخم، همچون دیگر مادرْباورها، در شكل‌دهى یا جهت‌دهى بسیاری‌از سلیقه‌هاى ترجیحى یا امتناعى، عادات و رفتارهاى اجتماعى یا رفتارهاى فردىِ اجتماعْ پرورد، بسیار تأثیرگذار بوده است: در گفتگوهاى روزمره، اوراد و اذكار دافع چشم‌زخم، به‌ویژه ماشاءاللّه، بسامد بالایى دارد؛ در نام‌گذاریها، از برخى نامهاى ناظر به‌این باور همچون ماشاءاللّه، خداپناه، على پناه براى تسمیه فرزندان خود استفاده می‌كردند یا یك فرد را به چند نام می‌خواندند (رجوع کنید به دونالدسون، ص 18؛ عزیز احمد، ص 70)؛ در رابطه والدین و فرزندان، عیب‌جویى و تحقیر فرزندان نزد دیگران و كوچك جلوه دادن موفقیتهاى او، هنوز هم نزد بسیارى از خانواده‌ها معمول است، گو اینكه بعضآ استشعارى به مسئله چشم‌زخم در این موارد ملاحظه نمی‌شود؛ در تشكیلات حكومتى، برخى حكمرانان، كسانى را براى دفع چشم‌زخم استخدام می‌كردند و گاه مردم می‌بایست براى دفع چشم‌زخم از حاكم، مراسمى انجام می‌دادند (رجوع کنید به رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، ص 1289؛ مورگان، ص 53)؛ در مهمانیها، گاه نه از روى احترام، بلكه از ترس چشم‌زخم، زنان را در تغذیه مقدّم می‌داشتند (رجوع کنید به وسترمارك، ص 25ـ26)؛ صرف‌نظر از خوى مهمان‌نوازى و سخاوت، در برخى مناطق رسم بود كه هركسى را، حتى اگر بی‌دعوت در ضیافت یا در كنار سفره‌اى حاضر می‌شد، پذیرایى كنند و شدیدآ اصرار می‌كردند كه دست‌كم «یك لقمه بردارد» (همانجا)؛ در روابط جمعى، اگر كسى را به شورچشمى می‌شناختند، وظیفه خود می‌دانستند كه، براى نشان دادن خیرخواهى، او را به همگان معرفى كنند (رجوع کنید به جمیلى، ص 54) و حكایات راجع به این افراد، نقل محافل بود (رجوع کنید به جاحظ، ج 2، ص 141ـ142؛ مجلسى، ص60، ص 17؛ دونالدسون، ص 16ـ 17)؛ در ژستها، اشاره كردن با انگشت به سمت افراد یا نشان دادن كف دست با انگشتان باز به دیگران حركت پسندیده‌اى تلقى نمی‌شد (رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل "Khamsa"، "Ishara")؛ در رفتار دینى، با آنكه حیواناتى چون خوك از لحاظ شرعى نجس و استفاده از شیر و گوشت و پوست آنها حرام است، گاه چنین حیوانى را در كنار دامهاى خود در طویله نگاه می‌داشتند (رجوع کنید به ماسه، ج 2، ص 322)؛ در تجارت، اگر كسى اصرار می‌كرد كه چیزى را از كسى بخرد، طرف ناچار می‌شد حتى بدون رضایت خاطر، آن را به او بفروشد یا اگر كسى از چیزى كه در تملك دیگرى بود، بسیار تمجید و تعریف می‌كرد، رسم بود كه شىء نظر گرفته را به طرف هدیه بدهند و این البته به سوء استفاده‌هاى رندانه‌اى نیز می‌انجامید (وسترمارك، ص 27)، چنان‌كه رندان، گاه از افراد شورچشم، براى وادار كردن صاحبان احشام به ذبح و قربانى كردن حیوان و اطعام مردم با گوشت آن، سوءاستفاده می‌كردند (احمدامین، ذیل «الحسد»)؛ در زیبایی‌شناسى، افراد بور، زاغ یا سبز یا آبى چشم از نظر مردم، زیبا محسوب نمی‌شدند و از ایشان احتراز می‌شد (رجوع کنید به سانسون، ص80؛ ده‌بزرگى، ص460، پانویس 1؛ باستانى پاریزى، ص166؛ نجیب قاقو، همانجا)؛ در هنر، باور به چشم‌زخم، به‌ویژه در هنرهاى تزیینى و جواهرسازى* در جهان اسلام، نقش بسیارى داشته و در نقاشى، خال‌كوبى، كنده‌كارى، حكاكى، بافتن فرش، پارچه و پرده، كاشی‌كارى، و تزیینات داخلى بناها، نقوش و علائم و نمادهاى ضدچشم زخم، از بن‌مایه‌هاى بسیار رایج بوده است (رجوع کنید به وسترمارك، ص 38ـ39، 54؛ سرنا، ص 105، پانویس؛ بلوكباشى، ص 46) و به‌ویژه در هنر جواهرسازى، ساخت انواعِ لوحه‌هاى آویز كوچك با اوراد ضدچشم‌زخم، از جمله لوحه معروف چهل بسم‌اللّه، و نیز ساختِ آویزها و انگشترهایى مرصع به فیروزه، تأثیر وسیع این باور را باز می‌نمایاند (رجوع کنید به آلمانى، ج 1، ص 353؛ ویلز، ص 330؛ شهری‌باف، ج 2، ص 383؛ اسدیان خرم‌آبادى و همكاران، ص 177ـ178).

چشم‌زخم در پزشكى عامیانه. در میان یهودیان باور بر این بود كه نود و نه درصد مرگها ناشى از چشم‌ زخم است و تنها یك درصد مردمان به مرگ طبیعى می‌میرند (رجوع کنید به وسترمارك، ص56؛ براى چشم ‌زخم/ عَیین هَرع در یهودیت رجوع کنید به د.جودائیكا، ذیل "Evil eye"؛ واژه‌هاى فرهنگ یهود، ص 191ـ192). این باور در میان مردم عرب به صورت مَثَلهایى از این دست درآمد: «اكثر مردم یا نیمى از مردم بر اثر چشم‌زخم می‌میرند»، «دو سوم گورستانها را چشم‌زخم پر كرده است» یا «چشم‌زخم، خانه‌ها را خالى و گورها را پر می‌كند» (رجوع کنید به وسترمارك، ص 24؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل "Ayn" ؛ >دایرةالمعارف دین<، همانجا). پیوند دادن مرگ، و به طریق اولى بیمارى، با چشم ‌زخم در پزشكى جهان باستان، به‌ویژه در بین‌النهرین، سنّت بود و پزشك بین‌النهرینى، پیش از آغاز فرایند درمان، ابتدا طى عملیاتى مشخص می‌كرد كه بیمارى ناشى از عاملى ماوراءالطبیعى، مثلا چشم ‌زخم، چشم بد، دهان بد، انگشت بد، است یا آنكه ناشى از عاملى طبیعى و مادّى است و باید با دارو درمان شود (رجوع کنید به وسترمارك، ص 56؛ مجیدزاده، ج 2، ص 208). این سنّت كهن در ادوار متأخرتر نیز همچنان در حوزه طب عامیانه در جهان اسلام رواج داشته است (رجوع کنید به طعمه، ص 358؛ همایونى، ص 347؛ شكورزاده، ص 271ـ272؛ اسدیان خرم‌آبادى و همكاران، ص260). علاوه بر بیماریهایى چون تب، آبله و سرخك، حتى ناراحتى و گریه شدید كودكان كه می‌توانست علل مختلفى داشته باشد و نیز حوادثى كه عملا بر اثر بی‌احتیاطى و غفلت والدین از كودكان رخ می‌داد، از جمله پرت شدن از بلندى، زمین خوردن و سوختن، ناشى از نظر بد و چشم‌زخم تلقى می‌شد و درنتیجه، در كنار مداواى عرفى، عملیات جادویى دفع چشم‌زخم نیز در طب عامیانه تجویز می‌گردید (رجوع کنید به شهری‌باف، ج 3، ص 178ـ184؛ ماسه، ج 1، ص 55ـ 58؛ احمد جبار احمد، ص 107)؛ البته در چنین مواردى، نسبت دادن حادثه به چشم ‌زخم، علاوه بر توجیه قصور و تقصیر مادر یا پرستار كودك، به دیگران می‌فهماند كه این خانواده مورد غبطه و حسد دیگران است، ضمن آنكه در جریانِ تشخیصِ اینكه چه كسى به كودك نظر زده، هم معمولا به برخى افراد، بنابه خصومتهاى قبلى، ایرادِ اتهام می‌شد و هم فرصتى براى پر كردن اوقات فراغت زنان فراهم می‌آمد. از سوى دیگر، همچنان‌كه گاه چشم‌زخم در پیوند با سحر، عامل بیمارى انگاشته می‌شد (رجوع کنید به «عرب مرسى مطروح»، ص 552ـ553)، گاهى نیز در پیوند با عوامل عرفى بیماری‌زا، همچون آب بد و بوى بد، مولد بیمارى تلقى می‌گردید (رجوع کنید به فیلبرگ، ص 267). هشدارهایى از این دست نیز كه اگر زن باردار به جسدِ مرده نگاه كند، بچه‌اش شورچشم می‌شود (رجوع کنید به پاینده، ص 296؛ ناجى محفوظ، ص 15؛ یوسفى، ص 196)، احتمالا توصیه‌اى طبى براى حفظ زنان باردار از آسیب روحى ناشى از حضور در مراسم خاك‌سپارى و محیط گورستان بوده است.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید