آنگاه مرد سالخورده ای که صاحب مهمانسرایی بود گفت:
درباره ی خوردن و نوشیدن با ما سخن بگو !
پاسخ داد و گفت :
ای کاش میتوانستید از بوی خوش زمین تغذیه کنید و مانند گیاهان به نور اکتفا نمایید.
اما شما مجبورید بکشید تا زندگی کنید و نوزادی را از دامان مادرش بدزدید و شیر او را بگیرید تا تشنگی تان را فرو نشانید و عمل خود را مظهری از مظاهر بندگی بدانید.