نمایش پست تنها
  #11  
قدیمی 07-23-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

قهرمان:

یک ربع پشت چها راه ایستاده بود و عصای سفیدش رو به نشانه کمک به زمین می کوبید.با خود فکر می کرد ای کاش می توانست ببیند تا بتواند کارهای مردانه انجام دهد.دوباره با خستگی فریاد کشید یکی ممکنه به من.......
گرمی دست را روی شانه هایش احساس کرد .....چند قدم مانده به ان سوی خیابان برسد که صدایی شنید.......
یکی به اون دوتا کمک کند مگه نمی بینید هر دوتاشون......
تنش یخ کرد تازه فهمید مردی مردانگی چشم نمی خواهد
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید