مردم سرزمین های کهن دارای گنجینه های گران سنگی هستند که از نیاکانشان سینه به سینه به آن ها رسیده است و آنان با خواندنش به چگونگی روزگار پدران و مادران خود آگاه می شوند و می فهمند که آنان برای زندگی کردن چه گرفتاری هایی داشته اند و چه گونه با آن ها کنار می آمده اند.
پس دو چیز را باید همواره به یاد داشته باشیم.یکی این که خود این افسانه ها بیانگر باورها و اداب مردم پیشین بوده اند، لذا در قلمرو شناخت یاریگر خردگرایان و اندیشمندان برای روشن ساختن گونه های زندگی ی مردم پیشین در سرزمین های گونه گون است.و دو دیگر این که هرچند این گنجینه ها سینه به سینه و از پدر به پسر رسیده است دست آخر سخن شناسی آگاه و توانا آن ها را گرد آورده و برای آینده گان به یادگار گذارده است.این گرد آورنده گان و سرآینده گان افسانه های کهن ملت ها به راستی ارج و ارزی والا در نزد مردم سرزمین خود که همه ی گیتی دارند.
جدای آن که در کجای کیهان زیسته و دست به این کار طاقت فرسا زده باشند هنر خود را در راه شناساندن زندگی روزهای کهن، به مردم دنیا نموده اند.چه در اصل، این افسانه ها پس از نسبت داشتن به ملت خود به همه ی مردم جهان نیز تعلق دارند.ان ها که باید بدانند مردم پیشین چه گونه میزیستند و در کجای راه فرهنگ ایستاده بودند و ان ها چه گونه میزیند و در کدامین ایستگاه فرهنگ و آگاهی ایستاده اند.و باورها و افسانه ی کهن سرزمین ما در پیکر کاخ استوار و ویران ناشدنی به نام شاه نامه گرد امده است.
پس روان پاک و ورجاوند استاد ابوالقاسم فردوسی را درود می فرستیم که با رنجی دراز و فراوان این کاخ بدون گزند را برای ما پی ریخت و پس از هزار سال تازش باد و باران و تگرگ تازی و ترک درست و سرفراز برای ما یادگار گذارد.
چنان چه پیشتر گفتم نوشته های بازمانده از روزگار کهن که رفتار و کردار پیشینیان را بر ما روشن می کند در گذار از روزهای کهن رنگ و بویی افسانه ای-اسطوره ای گرفته و جنبه هایی از خواستنی ها و نیازهای ملت را به خود گرفته اند.آن چه که در این قلمرو برجاست به نام حماسه خوانده می شود.یعنی رفتار پیشینیان یک ملت در روزگار کهن که هنوز تاریخ خردمندی برای نوشتن ان ها اختراع نشده بود.این نوشته های حماسی تنها راه شناخت و بررسی گذشته ی یک ملت است.پس آن چه در آن ها امده نه بازیچه ی سرگرمی که گنجی گران پایه است که به ما نشان می دهد نیاکان ما چه رفتار و باورهایی داشته اند و نسبت به هم و زمانه چه گونه برخورد می کردند.
...