:: استادان مدرسه و بیمارستان جندی شاپور (عهد ساسانی)
اساتید و رؤسای دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور مركب بودند از سه دسته: یكی مسیحی مذهبان سریانی كه ساكن و تبعهی ایران و در حقیقت ایرانی شده بودند و این دسته اكثریت داشتند؛ دوم ایرانیان نژاده كه زبان پهلوی و مذهب ایرانی داشتند؛ سوم علمای هندی كه مثل سریانیها داخل ایران شده بودند و این دسته نسبت به دو دستهی اول در اقلیت بودند. اگر چه از حیث حقوق و مزایا و احترامات رسمی هیچ تفاوت مابین طبقات نبود و اگر تفاوتی مابین اشخاص وجود داشت، همانا تفاوت سنی و علمی بود.
اساتید علمی و طبی جندی شاپور هر كدام كه پس از انقراض دولت ساسانی و تشكیل دولت اسلام باقی بودند عموما داخل حوزهی اسلام شدند و چه از طریق تعلیم و ترجمهی كتب علمی و چه از طریق طبابت و عمل پزشكی در خدمت خلفا و وزراء و اعیان اسلامیخدمت میكردند چنان كه بعدا در ضمن اسامی آنها اشاره خواهیم كرد.
:: استادان جندی شاپور در دوران اسلامی
آنچه از اسامی اساتید و رؤسای مدرسه و بیمارستان جندی شاپور در كتب اسلامی باقی مانده و اطلاع آن به ما رسیده، بدین قرار است:
1- خاندان بختیشوع (كلمهی (بخت) بضم اول به معنی «نجات داد» و «آزاد كرد» است. پس بختیشوع به معنی كسی است كه او را عیسی مسیح نجات داده است). از سریانیهای مسیحی مذهب بودند كه تا چند پشت در جندی شاپور به دولت اسلام خدمت كردند. اسامی ده یازده تن از معارف این خانواده در كتب و مآخذ اسلامی ثبت شده است؛ از آن جمله برجیس بن بختیشوع جندی شاپور است كه از رؤسای بیمارستان جندی شاپور بود و پس از آنكه دولت ساسانی منقرض شد و اوضاع جندی شاپور به هم خورد، در حوزهی اسلامی طبیب مخصوص منصور خلیفهی دوم عباسی ( 136-158 ) گردید.
بختیشوع بن جرجیس جندی شاپوری طبیب رسمی هارونالرشید عباسی بود ( 170-193 ) و نوادهی او بختیشوع بن جبرئیل بن بختیشوع بن جرجیس متوّفی 256 ق.، در اواخر عمر مأمون عباسی ( 198-218 ) از اطبّاء مخصوص او بود. ظاهرا بعد از مأمون نیز داخل خدمت طبابت خلفای بعد از او - معتصم و واثق و متوكّل عباسی - شد و همچنان در منصب طبابت و حكیمباشی گری روزگار گذاشت تا به سال 256 قمری كه مصادف زمان معتمد علی اللّه عباسی ( 256-279 ) یا محمدمهتدی باللّه ( 255- 256 ) بود، وفات یافت. وی پسری هم به نام جبرئیل بن بختیشوع داشت كه مانند پدرش در كار طّب و طبابت بود و كتاب تذكرهی طبّ را پدرش برای او تألیف كرد. بختیشوع بن یوحنّا (=یحیی) كه بختیشوع چهارم از آن خاندان بوده است، طبیب مخصوص المقتدر باللّه عباسی ( 295-320 ) بود.
2- خاندان حنین بن اسحاق عبادی، از مسیحی مذهبان حیره كه هم شغل طبابت داشتند و هم كتب علمی را از یونانی و سریانی به عربی ترجمه میكردند. این خاندان نیز در ابتدا جزو اساتید و پزشكان رسمیجندی شاپور بودند و بعدا در حوزهی اسلام و خدمت بزرگان اسلامی داخل شدند. ابوزید حنین بن اسحاق عبادی از فضلای اطبا بود كه در سه زبان یونانی و سریانی و عربی دست داشت و كتب علمیرا از یونانی و سریانی به عربی نقل میكرد و بیشتر تراجم و كارهای علمی او برای بنیموسی خوارزمی و به تشویق و نفقهی آن خانوادهی كه از ایرانیان اصیل نژاده و عموما اهل دانش و فضل بودند انجام گرفت. وفاتش در ماه صفر 260 ه.ق واقع شد. حنین بن اسحاق خود دارای چندین تألیف است كه در الفهرست ابنالندیم و طبقات الاطباء ابن ابی اصیبعه مذكور است.
3- ابویعقوب اسحاق بن حنین هم مانند پدرش در جرگهی فضلای اطبا و مترجمان زبردست بود كه كتب علمی را از یونانی و سریانی به عربی نقل میكرد؛ وی نیز در خدمت خلفا و اعیان دولت اسلامیروزگار میگذاشت و آخر عمرش فالج شد و در ربیعالاخر سال 298 ه. ق. در گذشت.
4- شاپور بن سهل؛ در كتب و تراجم معتبر مثل الفهرست ابن الندیم او را به عنوان «صاحب» یعنی رئیس بیمارستان جندی شاپور نام بردهاند. وی از ایرانیان نژادهی مسیحی مذهب بود كه بیشتر اوقات شبانروزش در بیمارستان جندی شاپور میگذشت یعنی به اصطلاح امروز «استاد تمام وقت» بود. بعد از آنكه اوضاع جندی شاپور تغییر كرد، او نیز داخل حوزهی اسلامی گردید و در دربار متوكل عباسی ( 232-248 ) از اطبّای مخصوص مقّرب بود. از مؤلّفات معروفش كتاب «قرابادین» طبّی است، از كتب درسی بیمارستان جندی شاپور كه در خارج آن حوزه نیز مابین اطبا و در بیمارستانها شهرت داشته و مورد عمل و اتّباع بوده است. كتابی هم در مضّار و منافع اغذیه و اطعمه تألیف كرده بود كه از روی آن درس میخوانده و به نوشتههای آن عمل میكردهاند. وفاتش در ذیالحّجه سال 255 ه .ق واقع شد.
5- ابوزكریا یوحنا بن ماسویه - او نیز از فضلای اطبای جندی شاپور است كه بعدا درخدمت خلفای اسلامیداخل شد و در دربار مأمون و معتصم و واثق و متوكل، از اطبای مخصوص مورد وثوق و اطمینان بود و كمال حرمت و عزت از وی نگاه میداشتند. وفاتش در سامره جمادیالاخر سنهی 243 ق. اتفاق افتاد.
6- عیسی بن صهار بخت (= چهار بخت) جندی شاپوری از شاگردان جرجیس بن بختیشوع بود كه در مدرسه و بیمارستان جندی شاپور سمت معلّمی و پزشكی داشت.
7- كنگه هندی (= كانگا) از جمله اطبا و مترجمان هندی است كه زبان پهلوی را هم خوب میدانست و ابتدا در جندی شاپور خدمت میكرد و بعدا به بغداد آمد و داخل خدمت خلفای اسلامیگردید. كنگه كتبی در طب و روانشناسی از هندی به پهلوی ترجمه كرد كه بعداً ترجمههای پهلوی او به عربی نقل شد و نیز خود او هم در قلمرو حوزهی اسلام با عربی آشنا شد چندان كه كتبی را مستقیما از هندی به عربی ترجمه كرد. امّا غالبا در ترجمههای عربی از فضلای عربیدان كمك و همدست داشت؛ به این معنی كه وی مطالب را املاء میكرد و دیگران آن را به عربی نقل میكردند. از جملهی آثارش «كتاب السموم» است كه تألیف اصلیش از «شاناق» هندی است. كنگه آن را از هندی به پهلوی ترجمه كرد و همین ترجمهی پهلوی مدتی مدید از كتب درسی مدرسهی جندی شاپور بود و بعداً آن را عبّاس بن سعید جوهری برا مأمون عبّاسی به عربی نقل كرد؛ و از جمله تراجم عربی او زیج سدهانت است كه آن را زیج سند هند میگویند. این زیج را كه مثل «زیج شهریار» ایرانی مدّت زمانی - قدر مسلم تا عهد مأمون عباسی ( 218- 198 ) مورد عمل و اتّباع علمای اسلام بوده است. كنگه با كمك بعضی علمای عربیدان ایرانی الاصل از هندی به عربی نقل كرد و جمعی از مورخان قدیم این عمل را به عهد منصور دوم - خلیفهی عباسی ( 136-158 ) مربوط دانسته و گفتهاند كه آن كار به دستور منصور در حدود سال 154 ق انجام گرفت.
بازآفرینی از:
کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت
مدرسه جندی شاپور
...
پارس پلانت