ظروف
از زيباترين و شكيلترين ظروف اين دوره مىتوان به ظروف مشهور به «پوست تخممرغى» اشاره كرد. ضخامت اين سفالينهها نهايتاً دو و نيم ميلىمتر است و سطح آنها بسيار صاف و صيقلى است.
تصاويرى از ظروف زرين و سيمين اين دوره را مىتوان در پلّكانِ نگاردار آپادانا (در تخت جمشيد) ديد كه به وسيله ملل مختلف، حمل مىشود. تُنگ بلندى كه دو دسته دارد، حاكى از هنر و اهميت و نقش آن در آراستگى زندگى است. يكى از دستهها كه لوله تنگ هم محسوب مىشود، خاص هنر پارسى است. در اين دوره، دستگيرهها اغلب به صورت زيبايى به شكل جانوران و موجودات افسانهاى ساخته مىشدند. اغلب ظروف، روكشى از بُرنز، طلا و نقره داشتند و گاه جنس آنها فقط از طلاى ناب بوده است. براى تزيين ظروف، اغلب از تصوير نيلوفر آبى و نخل، استفاده مىشد.
امّا درباره ظروف سنگى اين دوره بايد گفت كه سطح كاملاً صيقلى و طراحى عالى، از ظروف سنگى شاهكارهاى بديلى پديد آورده است. برخى كه با سر حيوانات، تزيين شدهاند، بيش از بقيه چشمگيراند. مثلاً غازها و قوها با گردنِ دراز از حاشيه گرداگرد كاسه، به بيرون مىنگرند. شير هم در ميان انواع حيوانات تزيينى، طرف توجه خاصّ صنعتگران اين عصر بوده است. ظروف سنگى فراوانى داراى نقوش حيوان است. گاهى پايه ظرفى به صورت پنجه شير، ساخته شده است.
در اين دوره، گويا ارزش ظروف شيشهاى بيش از ظروف زرّين و سيمين بوده است. شيشه صاف و بىرنگ، از اختراعات ايرانيان بوده و توليد آن در غرب ايران و در بينالنهرين، صورت مىگرفته است. حتى روى اين شيشهها نقشهايى ايجاد مىكردهاند كه به صورت شيارهاى افقى و عمودى بوده است. حتى تزيين با نقوش نخل و نيلوفر نيز در لبه آنها وجود دارد. همچنين گلدانها و قَرّابه (صُراحى)هايى از اين دوره به دست آمدهاند كه از جنس شيشهاند و دستههايشان به شكل جانوران ساخته شده است. اينها گرانترين نوع ظروف بودهاند و اهميت و قيمت آنها افزون بر طلا و نقره بوده است.
لباس
لباس بلند و پرچين اين دوره، مشخصّهاى است متعلّق به هخامنشيان. آنها معتقد بودند كه لباس بلند، نقص بدن را مىپوشانَد و آدمى را زيبا و بلند نشان مىدهد. اين لباسها در هر طرف، چهار چين داشت و دامن آن در پس و پيش به صورت نيم قوسى كامل بود كه گوشههاى آن به سمت بالا كشيده مىشد و در دو پهلو كوتاهتر بود. اين لباسها با نوارهاى پليسه تزيين مىشدند. همچنين با لباسهايى سر و كار داريم كه در نوع درجه يك خود، از سه نوع پارچه مختلف، تشكيل شدهاند. در لباس نگهبانان شوش، پارچه قسمت بالا و پايين، هم نقشاند و بىدليل نيست كه لباس را نوعى خلعت شاهانه و بلكه بزرگترين هديه محسوب مىكردند. پارچه لباسها به نقش دايرههايى با برگ و گل، تزيين شده بود و سوزندوزىهاى فراوانى روى لباسها به چشم مىخورْد كه گاه زربافت و گاه گل بافت بودند و حتى حقوق زنان خيّاط در كارگاههاى خيّاطى بر اساس نوع لباسى كه مىدوختند، تعيين مىشد: 1 - خيّاطان لباسهاى ساده، 2 - خيّاطان لباسهاى ظريف، 3 - خيّاطان لباسهاى بسيار ظريف.
برخى معتقدند كه آتن، استفاده از ابريشم را از ايران آموخت و البته اين اعتقاد، احتمالى قريب به يقين است. در اين دوره، از ابريشم براى تزيين لباسهاى گرانبها استفاده مىشده است. پارچههاى پشمى نيز جزو لباسهاى ظريف محسوب مىشدند. اين پارچهها با تكنيك گوبْلَن و بسيار پرنقش و نگار بافته مىشدهاند. نوعى پارچه ديگر نيز در اين دوره معمول بوده كه نقش آن، دژهايى در مربعهاى كوچك است. اين دژها داراى كنگرهاند. در اين عصر، حتى نقش و تصوير انسان را بر لباسها مىبافتند. نوعى لباس بسيار گرانبها هم رايج بوده كه از پنبه درست مىشده است. از پنبه براى پركردن متّكا و بالش نيز استفاده مىشده است. اگرچه اين لباس، زيبا و شكيل بود، امّا فعاليتهاى بدنى را دشوار مىساخت. آتناثيوس مىگويد: «گرانترين لباسها... رداى پربهاى ايرانى بود، با بافتى محكم و پوشيده از پولك طلايى». هرچند اين لباسها از ميان رفتهاند؛ امّا تعداد زيادى از اين پولكهاى طلا بر جا مانده است. گاه دكمه و گُل طلا در ميان اين تزيينات به چشم مىخورَد. در ميان تزيينات، تنديس انسانِ شيرتن در زير خورشيدِ بالدار ديده مىشود كه از پشت به لباس، وصل مىشد.
كفش
كفش ايرانيان اين دوره، سهبنده بود؛ امّا كفش شاه و ولىعهد، از اين قاعده مستثنا بود و نرمى آن تا حدّى بود كه پا به راحتى درون آن مىچرخيد و رنگ آن نيز سرخ بود.
زيورآلات
لباس يك ايرانى متشخص، مزيّن به گردنبند و بازوبند بوده و فرد، دشنهاى نيز در زير لباس به همراه داشته است. مردها گردنبندى برگردن داشتند كه عموماً از جنس فلز بوده است. دست بندهايى نيز استفاده مىشد، مثلاً با نقش دو شير در حال بلعيدن دو قوچ، يا دو پرنده شكارى.
هخامنشيان براى تزيين موهاى خود، از نوارهاى با نقش گل استفاده مىكردند. حتى موبند خدمه شاه، پر تزيين بود. سنجاقهاى سر، به سنجاقهاى امروزى بسيار شبيه بودهاند، تنها با اين تفاوت كه قسمتى را كه به چشم مىخورْد، مزيّن به فيروزه، عاج، شيشه، استخوان و بُرنز و سُرب مىساختند. تهِ سوزنى كه از پاسارگاد به دست آمده و در لباس به كار مىرفته، از زيبايى ويژهاى برخوردار است. ته اين سوزن به شكل يك انار كوچك است و مرصّع به طلاست و خودِ سوزن، نقرهاى است.
ايرانىها به روغنهاى معطّر نيز علاقهمند بودند. روغندانها شكلى خاص داشتند. تفاوتى ميان وسايل آرايش مردانه و زنانه اين دوره نمىتوان يافت. آينهها هم پرنقش و تصوير بودند. دسته آينه از چوب و عاج بود. در امپراتورى بزرگ هخامنشى، سُرمهدان در همه جا به چشم مىخورْد و به قول گِزِنوفون، مردها هم از آن استفاده مىكردند. سُرمهدانها را اغلب از شيشههاى الوان و به صورت مطبّق و يك در ميان زرد و آبى و قهوهاى و سفيد مىساختند. درِ آنها چهارگوش بود كه به سمت پايين، باريك مىشد. سرمهدانها از شيشه و بُرنز ساخته مىشدند. اين شكل سرمهدان، فقط متعلّق به حوزه هنر ايرانْ زمين است.
...