4. ساسانیان
تزيين ساختمانها
حفّارانى كه در سالهاى 1931 - 1932 ميلادى در «اُمُّ السعاتير» و «المعاريذ» (دو تپه در شرق و شمال طاق كسرى) كاوش كردهاند، بنيان چند كوشْك ساسانى را يافتهاند. مقدار زيادى از بقاياى گچبُرىها كه زينت عمارات بوده، به دست آمده است. مشهورترين بنايى كه پادشاهان ساسانى ساختهاند، طاق كسرى يا ايوان كسرى است.
طاق كسرى تنها قسمتى است از كل عمارت، كه اثر قابل توجّهى از آن (در منطقه مدائن در عراق كنون) باقى است. نماى اين بنا كه 29 متر ارتفاع دارد، ديوارى بوده است بىنضير؛ ليكن طاقهاى بسيار و ستونهاى برجسته و طاق كوچك مرتّب به چهار طبقه و ديوارى دهليزى داشته است.
نماى عمارت، شايد از ساروجِ منقّش يا سنگهاى مرمر، يا چنانكه برخى از نويسندگانِ جديد ادّعا كردهاند، از صفحات مسينِ زراندود و سيم اندود، پوشيده بوده است.
حيرت و اعجاب نظارهكنندگان در برابر اين بنا بيشتر به علت عظمت و شكوه و ضخامت اضلاع آن بود، تا زيبايى كلّيات و جزئيات آن. ابن خُردادْبِه مىگويد: كاخ كسرى در مدائن (تيسفون) از همه بناهايى كه با گچ و آجُر ساخته شدهاند، بهتر و زيباتر بوده است. در زمان مراسم، نه تنها كف تالارها كه در و ديوارها را با قالى فرش مىكردند و هرجا كه فرش نبود، با تصاوير مُعرَّق (موزاييك) كه به امر خسرو اوّل ساخته شده بودند، آراسته شده بود.
لباس و منسوجات
در اين عهد، لباسهاى زرين و سيمين، رايج بود و در هنگام جنگ، از زره و خُود استفاده مىكردند و رانبند و بازوبند به كار مىبردند. در اين دوران، هنر پارچهبافى و رَنگرزى به اوج رسيده بود. صنعتگران، پارچههاى ابريشمى و قالى و چيزهاى ديگر مىبافتند و نَسّاجى از صنايع مهم ايران به شمار مىرفته است. مهمترين كالايى كه به صورت عبورى از ايران مىگذشت، ابريشم بود.
در اعياد، خصوصاً خُرّمْ روز - كه برابر با روز اوّل دىماه بود -، مردم، جامه سفيد برتن مىكردند و بر فرش سفيد مىنشستند و مراسم شُكر و شادى به جاى مىآوردند.
مردم اين دوره، قبايى بلند و پرنقش و در زير آن، شلوارى پرچين و گشاد بر تن مىكردند. تنوعِ پارچهها بسيار زياد بود. نقوش پارچههاى به جا مانده از اين عصر، با دقّتى فوقالعاده رسم شدهاند. صورت حيوانات، خصوصاً فيلان را آن چنان با ظرافت و دقتْ كشيدهاند كه شخص به حيرت مىافتد و آنها را از حيث حركات و نمايش حيات، از جمله شاهكارهاى حجّارى مىشمرَد.
ظروف
در اين دوران، ظروف زيبايى از جنس طلا و نقره ساخته مىشد كه گاه، جواهرنشان بود. اين ظروف، نقوش برجستهاى داشتند و در زيبايى و هنر و صنعت، سرآمد بودند.
سكههاى دوره ساسانى نيز با نقوش برجستهاى كه معمولاً ته مايه مذهبى داشت، تزيين مىشدند. در اين نقوش برجسته معمولاً آتشكده و اَهورامزدا حضور داشتند.
قالىها
معروفترين قالى عهد خسروپرويز كه در كتب قديم شرقى شرح آن مذكور است، از جنس ابريشم زَربفت بوده است. ثَعالِبى گويد: «كاخ طاقديس، از چهار قالى زَربفت مرواريددوز و ياقوت نشان، پوشيده بود و هر يك از اين فرشها فصلى از سال را نشان مىدادند». قالى بزرگى كه در تالار باريكى از قصرهاى سلطنتى تيسفون بود و «وَهارى خسرو (بهار كسرى)» نام داشت يا طبق نقلى از ثعالبى آن را «فرش زمستانى» مىگفتهاند، از همان جنس زربفت بوده است. اين فرش كه در فصل سرما مورد استفاده قرار مىگرفت، تصوير بهار را در برابر ديده بينندگان مىگسترد. در متن آن، خيابانهاى گل و درخت و جدولهاى آب را به تصوير كشيده بودند و نهرها از ميان باغى خرم مىگذشتند و كشتزارها و باغچههاى پر ميوه و سبزى، آن را فرو گرفته بودند. شاخ و برگ اين اشجار، از زر و سيم و گوهرهاى رنگارنگ بود.
...