ماكسول مالتز
هنگام استفاده از ماشين حساب قبل از هر كار بايد اعداد و ارقام مربوط به مسأله قبلي را از روي آن پاك كرد در غير اينصورت بخشهايي از مسأله يا موقعيت قبلي به موقعيت جديد انتقال يافته جواب صحيح به دست نميآيد
قيصر امين پور
زندگي را بايد
از سر سطر نوشت
لوييز هي
خودمان «گنجي» هستيم كه ميجوييم
عطار
جمله گفتند آمديم اين جايگاه
تا بود سيمرغ ما را پادشاه
مدتي شد تا درين ره آمديم
از هزاران، سي به درگه آمديم
چون نگه كردند آن سي مرغ زود
بيشك اين سي مرغ آن سيمرغ بود
صائب تبريزي
از درون سينه توست جهان چون دوزخ
دل اگر تيره نباشد همه دنياست بهشت
وين داير
افسردگي غم و اندوه در جهان وجود ندارد آنچه هست «انديشه» مضطرب خشمناك و اندوهگين است
سهراب سپهري
من نديدم بيدي سايهاش را بفروشد به زمين
رايگان ميبخشد نارون شاخه خود را به كلاغ
جبران خليل جبران
و كساني هستند كه ميبخشند و از رنج و لذت فارغند و سوداي فضيلت و تقوا نيز در سر ندارند همچون درخت عطرآگين «مورد» كه در درهاي دور شميم جان پرورش را به هر نفس به دست نسيم ميسپارد خداوند از دستهاي چنين بخشندگاني با آدميان سخن ميگويد و از پشت چشم آنان بر زمين لبخند ميزند
سعدي
به اندازه بود بايد نمود
امرسون
آنچه هستي چنان درگوشهايم فرياد ميزند كه نميتوانم آنچه را ميگويي بشنوم