نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 08-26-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض موفق‌ترین نقاش ایرانی در فرانسه

واقعیت این است که کارهای عصار و سپهری بینندگان را به یاد خاور دور و نقاشی چین و ژاپن می‌اندازند. اما فرقی اساسی مابین این دو در دیدگاه وجود دارد که به آن پرداخته نشده است و آن این است: ناصر عصار از دریچه غرب به شرق (خاور دور) رسیده است، حال این که نگاه سپهری شیفتگی شرقی به شرق است. در حقیقت، سپهری سفرش از شرق به شرق است و عصار از غرب به شرق. به همین علت عصار را بیشتر در تابلوها یک مستشرق می‌بینیم. او همیشه تلاش داشته است تا با قلم موهای ژاپنی کار کند. دوره اولیه کارهایش با قلم موهای ریز ژاپنی کار کرده و سپس تر از قلم‌های پهن استفاده می‌کند. جدا از قلم مو خوش دارد تا رنگ رقیق شده را به صورت شَتَک بر بوم پخش کند. گاهی چون پنجه خروس، گاهی چون خونی دلمه شده و بیشتر با حالت‌هایی پر مرغی. منتقدین هنری ایران به ندرت از او گفته اند. آنان که نوشته اند هم به بیراهه‌هایی کلی باف رسیده اند؛ مثلاً، نگاه کنید به قضاوت جلال آل احمد. او در سفر امریکا از پاریس می‌گذرد و مدتی میهمان ناصر عصار است. «تابلوهایش را دیدم، که یک المثنّای سهراب سپهری از کار درآمده است. با همان تأثیر از چین وماچین و البته با ادعای این که او از یک راه، و این از راه دیگر به آن مرحله رسیده اند ... در کارهاش، اثر خطاطی ژاپنی را سخت می‌دیدی و افق‌های افق را ... اما کارهای روی کاغذش- که طرح‌ها باشند، مثلاً- چندان خوب نبود. عین محصص کار کرده، که از یک طرح و یک فکر، روی گام‌های مختلف رنگ، تمرین کرده.»
این نوع نگاه کردن به نقاشان مدرن همچون نگریستن معماری است که کارگران خود را در حال پی ساختن ساختمانی می‌بیند! اما عصار این نوع نگاه منتقدین ایرانی را اهمیت نمی‌داد؛ چون این نوع کار نیازمند به داشتن دانش بود. و دانشمند کسی بود چون هربرت رید، در تالار لینکلن، در لندن (1961)، وقتی عصار نمایش گذاشت، مقدمه و معرفی دقیقی از او کرده بود. مایکل سالیوان نیز پنج سال بعد، در مقدمه ای که برای نمایش در تالار «آپرگروونر» شهر لندن نوشت، نگاهی دقیق و موشکافانه به هنر ناصر عصار انداخته بود. «عصار در حس آمیزش خود با جهان طبیعی و در طرز برخورد و تلقی اش با فضا و جو اطراف، وجه اشتراکی با نقاشان چینی دارد. ولی وجوه تفارق از وجوه تشارک عمیق ترند. چشم انداز چینی، دعوتی است از تماشاگر تا که در آن وارد شود و به گردش آغازد ... استفاده او از رنگ، بر خلاف روش نقاشان چینی، به نوبه خود عمیقانه احضارکننده و پاسخگوست؛ چرا که کلید عاطفی هر تصویر را به دست می‌دهد. عصار در استفاده کالیگرافیک خود از رنگ روغن دقیق، که گویی مرکب است، به ذوق زیباشناسی چینی بیش از همه نزدیک می‌شود؛ زیرا حرکت قلم مویش، بر خلاف روش اکسپرسیونیست‌های انتزاعی، جامد و مات نیست، بلکه درخشان و زنده است.»
...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید