نمایش پست تنها
  #17  
قدیمی 09-05-2009
صدای سکوت آواتار ها
صدای سکوت صدای سکوت آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 140
سپاسها: : 0

8 سپاس در 8 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مرگ
زماني نمانده نمي دانم چقدر وقت دارم نمي دانم مي توانم در اين زمان كوتاه باتو از تو بگويم از تو كه با تمام وجود احساست مي كنم زمان كوتاست.
كوتاهتر از لحظه ها كوتاهتر از ثانيه ها ولي اميدوارم بتوانم در اين زمان اندك حرف دلم را برايت با تمام وجود بيان كنم .
چيزي كه شايد وقتي كه زمان داشتم نتوانستم به زبان بياورم چيزي كه هر وقت خواستم بگويم چشمان تو مرا از گفتن باز داشت زمانم اندك است اما دوست دارم در اينزمان كوتاه در كنارم باشي و بتوانم حالا بگويم تا روزي پشيمان نشوم كه مي توانستم اما...
بگذار در اين زمان كوتاه برايت بگويم برايت از
لحظه آغازين از اولين احساس از اولين نگاه از اولين نفس
بگويم تا شايد شايد حالا كه در حال دور شدن از تو هستم بداني كه چه احساسي داشتم چه چيزي بود كه تا الان نتوانستم برايت بگويم مي داني چه ميخواهم بگويم چيزي كه شايد تو هر لحظه منتظر شنيدنش بودي و من نتوانستم بگويم حال كه دارم از تو كه نه از خودم جدا مي شوم ميخواهم فرياد بزنم تا بداني كه چه ديوانه وار
دوستت دارم

تقديم به تو كه تو تنها نفس آخرم هستي
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید