دوست دارم با مداد رنگيهاي دوران كودكيم زندگيم را به رنگ آبي لاجوردي نقاشي كنم تا او هم به وسعت و سادگي ان دوران باشد ، دوست دارم قسمت بزرگي از ان را هم به رنگ سپيد نقاشي كنم تا مثل همان دوران پاك و ساده و يكدست باشد .
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....
رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......
ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني (تاري)
|