خداي مهربون و صبورم....
يك سال ديگه رو برام رقم زدي...
هر چه بود گذشت...
خداي خوبم...
بخاطر تمام لحظه هايي كه منتظرم بودي و نيومدم من و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه من و ديدي و من نديدمت من و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه برام خوب خواستي و من بد كردم من و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه اميدت و نا اميد كردممن و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه برام وقت گذاشتي و من وقت نداشتم من و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه تنهام نگذاشتي و من خودم و تنها ديدم بخاطر تمام لحظه هايي كه
بخاطر تمام لحظه هايي كه به مهربون بودنت ،
بخشنده بودنت ، آمرزنده بودنت ، بزرگ بودنت و
بودنت ...
شك كردم .... من و ببخش..
بخاطر تمام لحظه هايي كه اشكهم براي كسي جز تو بود....
بخاطر تمام لحظه هايي كه خواهش ها و التماسام براي كسي جز تو بود...
بخاطر تمام لحظه هايي كه لذتها و شادي هام براي كسي جز تو بود...
من و ببخش..
من و ببخش..
..
يكسال ديگه هم گذشت و من باز به اين رسيدم كه...
خيلي ها به دعوت دل ساده ي من...
اومدند..
نشستند...
خنديدند ...
اما خيلي زود
شكستند و گسستند و رفتند....
تنها تو بودي كه
بريدم و نبريدي...
شكستم و نشكستي
گسستم و نگسستي...
خدايا...
دلم خيلي هواتو كرده...
به حق اين ماه عزيز
امسال هم در دلم بنشين
و آنچه را كه شايسته خدايي توست...
برايم بنويس
نه آنچه سزاوار من است.....
ا لتماس دعا....
__________________
-------------------------------
ای تو همیشه در میان
آمدمت که بنگرم
گریه امان نمی دهد 
|