دو قورت ونیمش باقیه
حضرت سلیمان از خداوند درخواست کرد یک روز غذای همه کسانی که تحت فرمانش هستند تهیه وانها را دعوت کند خداوند فرمود تو از عهده این کار بر نمی ایی حضرت اصرار کرد خداوند پذیرفت .حضرت سلیمان برای صرف نهار همه را دعوت وکوهی از غذا اماده کرد همه امدند یهیگ هم به اذن خدا از دریا بیرون امد وشروع به خوردن کرد همه را خورد ودوباره خواست وگفت من روزی سه قورت غذا می خورم تازه من نیم قورت خوردم هنوز دو قورت ونیم دیگه می خورم .حضرت سلیمان از خداوند طلب عفو وگذشت کرد
|