نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عوامل موثر در بهداشت رواني:
1- تغذيه: حالات روحي ما در انتخاب نوع غذايي كه مي خوريم موثرند. ما در حالات مختلف غذاهاي متفاوتي را طلب مي كنيم، هنگام احساس قدرت و پيروزي به غذاهاي گوشتي، هنگام احساس تنوع و تحول به غذاهايي با انواع سس و هنگام اضطراب يا پرخاشگري به خوراكي هاي گاز زدني تمايل داريم، در حالي كه وقتي خسته هستيم چاي و قهوه را ترجيح مي دهيم. بنابراين با شناخت خود و سوخت و ساز بدن مي توانيم با انتخاب مواد خوراكي مناسب به آرامش بيشتري دست يافته و از خوردن لذت ببريم. 2- ايمان: اعتقادات و باورهاي مذهبي قادر است در مصيبت هاي زندگي، از فرد افسرده و مايوس، انساني اميدوار و محكم بسازد، چنانكه هرگز خود را تنها و بيمناك احساس نكند. او باور دارد كه خدا پيوسته با اوست، در رويارويي با سختي هاي زندگي تنها نيست و خداي مهربان به او علاقه و توجه دارد. اين باور موجب مي شود كه فرد عليه انزواطلبي و گوشه گيري كه بسياري از مبتلايان به امراض خطرناك را از پاي در مي آورد، ايمن شود. 3-مدرسه: مسئوليت اولياي مدرسه فقط در پرورش نيروي عقلي و آشنا كردن دانش آموزان به مسائل اجتماعي و اخلاقي خلاصه نمي شود. مدرسه مسئول تغيير و اصلاح رفتارهاي ناسازگارانه و تامين نوع عاطفي و سلامت رواني دانش آموزان نيز مي باشد. در مدرسه فرزندان دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه مي كنند. معلم با تكريم شخصيت، محبت و توجه دانش آموزان، آنان را در مسير صحيح هدايت مي كند. دانش آموز در مدرسه چگونگي برقراري روابط درست عاطفي، سازگاري با ديگران و مسئوليت پذيري را مي آموزد و راه هاي مبارزه با كينه توزي، ديگر آزاري و حسادت را ياد مي گيرد. 4- ورزش: ورزش يكي از رموز سلامت جسماني و رواني است. افراد داراي آمادگي جسماني از لحاظ احساسات، عواطف، شخصيت اجتماعي و نوع دوستي كامل تر و در فعاليت هاي شغلي و حرفه اي موفق ترند. ورزش موجب تقويت اعتماد به نفس در فرد شده، او را متعادل، متفكر و سازگار با محيط مي كند. با ورزش، شخص كمتر دچار حسادت، حقارت و ستيزه جويي مي شود و در نتيجه از سلامت رواني بهتري برخوردار خواهد بود.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید