٣١- قانون اظهار
هر گفتهای تاثيری به جا میگذارد. وقتی چيزی را با حالتی سرشار از احساس به خودتان میگوييد، افکار، ايدهها و رفتارهايی هماهنگ با همان کلمات بوجود میآيد.فقط راجع به چيزهايی فکر کنيد که طالب آن هستيد و راجع به آنچه که طالب آن نيستيد فکر نکنيد.
٣٢- قانون عکس العمل
افکار و احساسات شما تعيين کننده اعمال شماست و اعمال شما نيز به نوبه خود تعيين کننده افکار و احساسات شماست.
اگر برخوردی مثبت، خوشايند و خوشبينانه داشته باشيد، فردی مثبت، خوشايند و خوشبين خواهی شد.
٣٣- قانون تجسم
دنيای پيرامون شما تصويری از دنيای درون شماست. تصاوير ذهنی که به آن مشغول هستيد افکار، احساسات و رفتار شما را تحت تاثير قرار میدهد.
هر چيزی که به روشنی و با تمام وجود تجسم کنيد نهايتا در زندگی شما به واقعيت میپيوندد.
٣٤- قانون تمرين
هر چيزی را که مرتبا تمرين کنيد تبديل به يک عادت جديد میشود . شما میتوانيد رويکردها، توانايیها و کيفيات خوشبختی و موفقيت را در خود بپرورانيد، به اين صورت که قوانين موفقيت را برای خود آنقدر تکرار کنيد تا جزئی از شخصيت شما شوند.
٣٥- قانون تعهد
کيفيت عشق و طول مدت يک دوستی رابطه مستقيم با عمق تعهد هر دو نفری دارد که میخواهند با يکديگر رابطه موفقی داشته باشند.
نسبت به کسانی که برايشان اهميت زيادی قايل هستيد از صميم قلب و بیقيد و شرط متعهد باشيد.
٣٦- قانون ارزش
شما هميشه به سوی کسانی که با شما ارزشها، باورها و اعتقادات مشترکی دارند و با آنها توافق داريد، جذب می شويد.
عشق کور نيست.
٣٧- قانون تفاهم
ميزان تفاهم شما با هر کس بستگی به اين دارد که تا چه حد ارزشها، رويکردها، هدفها و باورهای مشترکی داريد.
٣٨- قانون ارتباطات
کيفيت روابط شما را، کيفيت و کميت ارتباطات شما با ديگران تعيين میکند.ايجاد و حفظ روابط خوب نياز به صرف وقت دارد.
٣٩- قانون توجه
شما به چيزی توجه میکنيد که آن را بسيار دوست داريد و برايش ارزش قائل هستيد.
با دقت گوش کردن به ديگران باعث میشود بفهمند که شما آنها را دوست داريد و اين کار باعث ايجاد اطمينان میشود، يعني همان چيزی که اساس يک ارتباط دوستانه است.
٤٠- قانون عزت نفس
هر کاری که در زندگی انجام میدهيد برای حفظ يا افزايش عزت نفس است. شما در کنار کسی احساس خوشبختی میکنيد که باعث میشود احساس کنيد فردی ارزشمند و مهم هستيد.
هر چه بيشتر سعی کنيد که عزت نفس را در ديگران افزايش دهيد خودتان را نيز بيشتر دوست خواهيد داشت و برای خودتان احترام بيشتری قائل خواهيد شد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|