* زندگي تان را طوري طراحي كنيد كه شاد و لذت بخش باشد
هرچند اين قضيه بسيار واضح به نظر مي رسد، ولي اكثر مردم زمان كافي براي فكر كردن در مورد نحوه زندگي شان صرف نمي كنند. آنها هيچ وقت به طور جدي فكر نمي كنند كه زندگي و عمرشان را چگونه مي گذرانند و چند درصد كارهايي كه انجام مي دهند لذت بخش و شادي آور است. در تحقيقاتي، از ۹۰۰ زن كه كار بيرون از خانه داشتند خواسته شد تمام كارها و فعاليت هايي را كه روز گذشته انجام داده بودند روي كاغذ بنويسند. سپس از آنها خواستند كه نوشته هايشان را مرور كنند و بگويند در حين انجام دادن هر يك از اين كارها چه احساسي داشته اند. وقتي اين كار را كردند تازه متوجه شدند كه چه زمان و انرژي زيادي را صرف كارهايي كه دوست نداشتند كرده اند. آنان به شدت احساس تاسف و اندوه كردند و حتي اشك در چشمان بعضي از آنها حلقه زد. در صورتي كه نمي دانستند شادي و خوشبختي مقوله اي است كه مي توان با برنامه ريزي آن را وارد زندگي كرد و بر آن كنترل داشت.
تحليل زندگي يك فرد و ارزيابي ميزان حس شادي و خوشبختي در آن، كار ساده اي نيست و نيازمند بررسي بسياري از باورها و اعتقادات حاكم بر زندگي فرد است. پس نمي توان با يك نگاه مقطعي و كلي، خود يا ديگران را خوشبخت يا بدبخت قلمداد كرد. موقعيت شغلي خوبي كه در آرزويش هستيم ممكن است در طولاني مدت خسته كننده و ملال آور شود و ازدواج با فردي خاص كه تمام خوشبختي خود را در گرو آن مي دانيم، ممكن است نتايج دلخواه ما را نداشته باشد. اغلب ما وقتي به آرزوهايمان دست پيدا نمي كنيم، نمي توانيم فراموش شان كنيم و احساس ياس و افسردگي وجودمان را دربرمي گيرد.
خوشبختانه براي به وجود آوردن شادي در زندگي مان لازم نيست تغييرات بزرگي به وجود بياوريم. اگر بتوانيد طوري برنامه ريزي كنيد كه يك ساعت از روز را به جاي انجام كارهايي كه دوست نداريد، (مانند شستن ظرف ها) به انجام كاري كه دوست داريد (مانند مطالعه، فيلم ديدن و ورزش) اختصاص دهيد، بسيار بيشتر از گذشته احساس شادي خواهيد كرد. مهم اين است كه براي لذت بردن از زندگي خودتان دست به عمل بزنيد. در يكي از دانشگاه هاي آمريكا تحقيقي بر روي دو گروه از دانشجويان انجام شد. گروه اول خود به صورت آگاهانه تغيير مثبتي در زندگي شان به وجود آورده بودند (مثلاً براي ورزش به باشگاه مي رفتند و يا سعي مي كردند بهتر از گذشته درس بخوانند) گروه دوم، بدون اين كه خودشان كاري انجام داده باشند، تغيير مثبتي در زندگي شان به وجود آمده بود (مثلاً بورس تحصيلي گرفته بودند يا از دست يك هم اتاقي بد راحت شده بودند) هر دو گروه در كوتاه مدت احساس شادي مي كردند، ولي با گذشت زمان، اين احساس در گروه اول كه خودشان براي به وجود آوردن اين تغيير مثبت دست به كار شده بودند، پايدارتر بود.
* «اي كاش»ها را كنار بگذاريد
اگه يه شغل بهتر داشتم... اگه همسر ايده آلم رو پيدا مي كردم... اگه وزنم كمتر بود، چقدر زندگي عالي مي شد! ولي انسان هاي شاد هرگز اين طور فكر نمي كنند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|