هر انسانی چه مرد و چه زن راجع به اهداف زندگیش فکر میکند و اگر هم آنها را روی کاغذ نیاورد یا حتی برای دستیابی به آن هیچ اقدامی انجام ندهد، به هر حال به آن فکر میکند. البته این کار، 'فکر کردن' نیست، بیشتر غرق شدن در آرزوهای دور و درازیست که تنها به شکل خیال و تصوری باقیمانده هرگز به عینیت درنمیآید. گروهی هم هستند که برای تحقق آرزوها و رویاهایشان فکر و برنامهریزی میکنند و برای دستیابی به هدفشان سخت میکوشند.
مفهومی که میخواهیم راجع به آن صحبت کنیم، از مهمترین اهداف زندگی بیشتر افراد است. به دست آوردن پول، شغل مناسب و پردرآمد و کسب ثروت و دارایی، آنها مفاهیمی هستند که به هم مرتبطند و ما قصد داریم به ثروت و دارایی بپردازیم. اکثر مردم با
پشت هم شنیدن این لغات به یاد پول و سرمایه و املاک فراوان و اتومبیل های گران قیمت میافتند ولی 'دارایی' میتواند به کثرت و فراوانی هر سرمایهای نزد شخص اطلاق گردد.
به احتمال زیاد شما هم برای امسال اهدافی را تعیین کردهاید که ممکن است بعضی را روی کاغذ آورده باشید و به شکلی رسمی تدوین نموده تعدادی را هم فقط در ذهنتان نگه داشته باشید. دقت کنید که آن بخشهای مربوط به دارایی شما، مهمترین قسمتهای برنامهریزیتان هستند. معمولاً روند مرسومی که تعداد زیادی از مردم آن را برمیگزینند، تنظیم اهداف هر سالشان به چهار قسمت است که هرکدام در راستای هدف نهایی شکل گرفتهاند. ولی مراقب باشید که به جرگه خیالبافانی که مدام هدف و آرزوهای متعدد را در نظر میآورند و همواره ساکن هستند، ملحق نشوید. برنامهریزی یک بخش از جریان موفقیت است که بدون عمل، جز یک سری کاغذ باطله چیزی نیست و عمل بدون فکر و محاسبه نیز جز آشفتگی و شکست و مرارت چیزی در پی نخواهد داشت.
درباره رسیدن به دارایی و ثروت دلخواه باید گفت که نخستین گام، تفکر مانند یک انسان دارا و موفق است. اگر ذهن شما همچنان به پیروزی و دارایی باور نداشته باشد، هر قدر هم که تقلا کنید، به نتیجه دلخواهتان نمیرسید. ذهن فرمانده اعمال است و بدون یک راهبر و فرمانده معتمد به نفس و معتقد به پیروزی، موفقیت غیرممکن است.
به عبارت سادهتر، طرز تفکر، بینش و زاویه نگاه هر کس به اطرافش است که غم و شادی و اندوه و نشاط او را رقم میزند. پول نداشتن یا به مقدار دلخواه نداشتن آنقدر دردناک و ناراحتکننده نیست که دیدگاه شخصی هر فرد نسبت به این مقولهها. احتیاجی به توضیح نیست که کسانی در اینچنین شرایطی بیش از همه آسیب میبینند، که یک زاویه نگاه نادرست و تصوری منفی راجع به دارایی و ثروت و نداشتن آن دارند. مشخص کردن دقیق خواستهها و نوع و میزان دارایی دلخواه، به وضوح و روشنی مسیر راه کمک میکند ولی این اقدام به تنهایی کارساز نیست.
وقتی که ما کاری را به پایان میرسانیم و میبینیم که آنقدر که پیشبینی کرده بودیم و میخواستیم، پول درنیاوردهایم عصبی و خشمگین شده یا حتی ممکن است داد و فریاد هم راه بیندازیم. وقتی من درمییابم که باید بیش از این درآمد میداشتم، واکنش شدیدی به پول نشان میدهم نه راجع به پول. درست مثل زمانی که پیش پزشک میرویم و او میخواهد واکنش عصب زانویمان را امتحان کند. با چکش پزشکی به زانویمان ضربه میزند و زانو بیاختیار ما به بالا میپرد. چکش بیدارکننده واکنش روانی ما، پولی است که انتظارش را داشتیم و حالا به دست نیاوردهایم.
به دست آوردن پول و درآمد میتواند سخت یا آسان باشد و این دو حالت هم باز به دیدگاهمان نسبت به پول و سرمایه و شرایط موجود بستگی دارد. اگر شما خود را ثروتمند بدانید و مانند اشخاص دارا رفتار کنید، میتوانید از تمامی منابع مالی و روحی و انسانی خودتان و اطرافتان به غایت استفاده کنید. منظور من از دارایی فقط پول و سرمایه نقدی نیست. کتابها، کامپیوتر شخصی، دوستان خوب و دانا، خانواده همراه، سلامت جسم و روان، محیط کاری رضایتبخش و بسیاری از عناصر دیگر در زندگی، همه داراییهای ما را تشکیل میدهند که میتوانند خیلی اوقات کمبود منابع مالی را جبران کنند و شما را در رسیدن به ثروت مالی و پولی هم کمک و یاری نمایند.
وقتی 'رفتار مانند اشخاص دارا' را ذکر میکنم، مقصودم انجام معاملات کلان و خریدهای بزرگ و پول خرج کردنهای هنگفت نیست. زمانی که شخصی به منابع مالی دلخواهش دسترسی ندارد، با توجه و استفاده از همان داراییهای ارزشمندش و تفکری مثبت میتواند مانند ثروتمندی رفتار کند که ثروتی عظیم دارد. پس از مدتی او به موفقیت پولی دلخواهش هم خواهد رسید.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|