پرسش: آقای ریشتر از تاریخ طولانی مدیریت آب گفتند و مطمئنا زمان هایی بوده که مردم تصمیم گرفته اند، "بیایید یک سد بسازیم. چه ایده خوبی." یا گفته اند، "بیایید یک سد خاکی بسازیم و رودخانه را مهار کنیم و از جاری شدن سیلاب جلوگیری کنیم." دهه ها می گذرد و متوجه می شوند که این ایده ها آنقدرها هم برای زیست بوم مفید نبوده اند. با آگاهی از تاریخ، با چه درجه ای از اطمینان می گویید که تصمیمات فعلی شما صحیح هستند؟
آلن: خب، اتخاذ چنین موضعی موجه، و دفاع از آن بسیار دشوار است. این خطر وجود دارد که تکبر نسل فعلی به این یقین منتهی شود که، "ما از شیوه های صحیح آگاه هستیم. ما اشتباه نخواهیم کرد. در دهه های 50 و 60 مرتکب خطا شدند اما ما هوشمندتر از آنها هستیم." این یک هشدار است اما در حال حاضر، احتمال حرکت ما در مسیر صحیح بیشتر از احتمال حرکت ما در مسر خطا است. استفاده از خرد به همراه دانش علمی راهکار مفیدی برای تصمیم گیری های مدیریتی معقول است.
ریشتر: این مسئله به تعریفی که سال ها پیش از سوی کمیسیون براندتلند (10) در خصوص پایداری ارائه شد باز می گردد. آنها تاکید فراوانی بر عدم کاهش و عدم خنثی کردن امکانات نسل های آتی بود. این استاندارد معقولی است که ما می توانیم در خاطر داشته باشیم. بسیاری از تغییراتی که در گذشته در منابع آب و زیست بوم های آب شیرین ایجاد شده، اکنون به سختی قابل برگشت هستند.
برخی تصمیمات توسعه ای ما گزینه های نسل های آینده را محدود می کنند، و ما باید همواره به این نکته توجه کنیم. با توجه به این مطلب، جوامع مختلف جهان با ضرورت های متفاوتی روبرو خواهند بود. اخیرا چند هفته عبرت آموزی را در غرب کشور چین که در آنجا بحث های زیادی برسر احداث سدهای هیدروالکتریک جدید وجود دارد گذراندم. انگیزه آنها برای این کار تامین برق روستاهای دوردست غرب چین است. به اعتقاد آنها، این یکی از جوانب مهم کاهش فقر و بهبود سطح زندگی شهروندان آن قسمت از کشور است.
از نقطه نظر اجتماعی، این پرسش ها بسیار چالش انگیز هستند، اما اعمال اصول احتیاطی تا حد امکان، و دقت در اینکه موجب محدود شدن گزینه های نسل های آتی نشویم نکاتی است که باید در نظر داشته باشیم.
آلن: ما در جهانی زندگی می کنیم که به سرعت در حال تغییر است. این ترم، درسی در زمینه تغییرات زیست محیطی جهانی تدریس خواهم کرد و ما فهرست طولانی تغییرات عمده از سال 1950 را بررسی خواهیم کرد. مردم آن زمان توجه کمتری به محدودیت ها داشتند. سدها احداث می شد، شهرها در حال گسترش بود، استخراج آب در حال گسترش بود، و هنوز هم انسان های بسیاری هستند که منابع را بی انتها و متعلق به نسل می دانند. پس اینکه ما امروز برسر محدودیت ها و حقوق زیست بومی و منابع لازم نسل های آینده بحث می کنیم نمایانگر تحول چشمگیری است. اینها تحولات نسبتا بزرگ زمانه حاضر محسوب می شوند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|