نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سوال : آقای لوزانو، شما در آمريكای مركزی و جنوبی مسافرت كرده ايد و با مقامات محلی در باره اهميت بازيافت و چگونگی اجرای يك برنامه بازيافتی صحبت كرده ايد. بنظر شما آيا پيشنهاد و طرح خانم بچلدر آدامز بعنوان نقطه آغاز اين برنامه برای جوامعی كه شما طی سفرهايتان ديده ايد مناسب است؟

لوزانو : پيشنهاد بسيار خوبی است --- بخصوص آن بخش كه مربوط ميشود به كنترل و مالكيت. مقاماتی كه ان برنامه ها را پياده ميكنند لازم است با جوامع مربوطه همكاری كنند و به آنها آموزش دهند كه اين فقط مسئوليت و وظيفه دولت نيست كه مقدار زباله و فضولات را به حد اقل برساند و اداره مناطق دفن زباله را بر عهده بگيرد. اهالی و كار و كسب نيز بايد سهم خود را در اين ماجرا بشناسند و در حل معضل زباله ياری كنند تا اينكه آنها هم بخشی از راه حل شوند.

در بسياری از كشورها كه سفر كردم ديدم كه مردم اغلب تشنه همكاری هستند و ميخواهند بخشی از راه حل شوند. آنها واقعا ميخواهند مشاركت كند، ليكن ابتدا ميخواهند بيشتر ياد بگيرند. آموزش بسيار زيادی مورد نياز است. ايالت كاليفرنيا يك برنامه آموزشی بسيار بسيار جالب دارد به نام " بستن حلقه " . اين برنامه ايست جامع و فراگير در مورد فضولات و زباله كه از كودكستان شروع و به كلاس 12 ختم ميشود؛ و به زبان اسپانيولی هم تهيه شده و در دسترس است. فكر ميكنم كشور ال سالوادور رسما آنرا پذيرفته و بعنوان بخشی از آموزش ملی محيط زيست خود آنرا در برنامه آموزشی خود جای داده. بعلاوه، لااقل سه ايالت از ايالات آرژانتين آنرا پذيرفته اند، و دولت شيلی هم در صدد انجام همين كار است. برای اينكار شما نياز به آموزگار مخصوص داريد كه آلوده اينكار شود. لازم است مقامات محلی و دولت های ملی را نيز آلوده اينكاركرد؛ و عاقبت بايد كار و كسب و صنعت را هم داخل انكار كشاند. و بالاخره بايد راه هايی بيابيم كه پول و اعتبار ايجاد كنيم؛ تا اينكه بتوان كار هايی را عملا به انجام رساند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید