بازار انحصاري:
بازارهاي انحصاري نيز داراي شرايطي خاص هستند و اين بازار براي كالاهايي همگن تنها يك فروشنده وجود دارد، قيمتي براي فروش كالا تعيين شده است كه ورود براي ساير واحدهاي توليدي به بازار سود آور نيست و يا واحد توليدي موجود عرضه و فروش مواد اوليه اساس براي توليد كالا را كنترل ميكند. گاه نيز با روش توليد و تكنولوژي لازم براي توليد، كالا را در انحصار خود درميآورد. همچنين گاهي از طرف دولت اجازه توليد انحصاري كالا را داشته يا به وسيله مقررات بازرگاني به وسيله دولت از واحد توليدي حمايت ميشود. البته قيمت كالا در بازار انحصاري براي انحصارگر به دليل وجود يك عرضه كننده ثابت نيست. در اين بازار واحد توليدي انحصارگر در رابطه با قيمت كالا و رابطه ميزان توليد كالا دو نوع تصميمگيري اتخاذ ميكند. اول آنكه ميتواند قيمت كالاي توليد شده را تعيين كند و تعيين مقدار فروش براساس اين قيمت را براي حداكثر سود به عهده تابع تقاضاي بازار بگذارد. دوم آنكه ميتواند مقدار فروش را تعيين كند و اجازه دهد تابع تقاضاي بازار قيمتي را تعيين كند كه به ازاي آن سود توليد كننده به حداكثر برسد. انحصارگر كه صاحب بازار انحصاري است زماني بازار را در حالت تعادل ميداند كه حداكثر سود را در كوتاه مدت به دست آورد. كسب حداكثر سود متوسط انحصارگر زماني عملي ميشود كه بتواند ميزان توليد را انتخاب كند كه به ازاي آن تابع درآمد نهايي مساوي با قيمت حداكثر سود است.
بازار رقابت انحصاري:
در بازار رقابت انحصاري كالاي فروشندگان بيشمار به جاي اينكه با هم مشابه باشند از نظر كيفيت و يا بسته بندي با يكديگر متفاوت است. در اين بازار هدف جلب و جذب مشتري است. فروشندگان كه همان واحدهاي توليدي هستند بايد قيمتهايي را تعيين كنند كه بتوانند مشتريان بيشتري را جلب و جذب كنند، زيرا در غير اين صورت مشتريان به كالاهايي با كيفيت مشابه و يا پايينتر، اما ارزان قيمتتر مراجعه ميكنند. در اين زمان است كه رقبا بازار را به دست ميآورند. در اين بازار نقش تبليغات و آگهيها نمايان ميشود و واحدهاي توليدي براي ايجاد تمايز و تفاوت ميان كالاها و خدمات خود و ساير توليدكنندگان به آگهيهاي تجاري متوسل ميشوند. هرچند اين سازمان و شركتها هزينههايي براي جلب مشتريان متحمل ميشوند، اما پس از مدت زمان كوتاهي با سودآوري بالا اين هزينه جبران ميشود كه به اين ترتيب تعادل در بازار رقابت انحصاري به وجود ميآيد.
بازار چند قطبي:
اين بازار در اغلب جوامع صنعتي، يعني چند عرضه كننده در مقابل تعداد كثيري تقاضا كننده يا مشتري قرار گرفتهاند. البته در بخش توليد چند فروشنده، تقاضاي انبوه خريداران را به نحوي برآورده ميكنند كه اتخاذ سياست هر يك از آنها در وضع بازار و وجود ديگر فروشندگان موثر باشد، در چنين حالتي بازار چند قطبي ايجاد ميشود. توليدكنندگان در اين نوع بازار ميتوانند تاثير زيادي بر قيمت بازار گذارند، اما نميتوانند به طور مستقل قيمت كالا را تعيين كنند. بايد عكسالعمل رقبا را در نظر گيرند، زيرا الگوي واكنش رقبا در اين حالت ميتواند اشكال زيادي به خود گيرد. به عنوان مثال حالتي از بازار چندقطبي ميتواند وجود داشته باشد كه در بنگاههاي اقتصادي تصميم به توافق با يكديگر بگيرند كه وضعيتي شبيه انحصار ايجاد ميشود. در اين حالت مقدار توليد، فروش و قيمت كالا مشابه وضعيت انحصاري تعيين ميشود.
بازار بينالمللي:
در پنجاه سال گذشته، گسترش مبادلات كالا آن هم تا اين اندازه كه فاصله و مسافت فرهنگها را به چند گام تبديل كرده، به ذهن هيچ انساني خطور نميكرد. هر چند امروز همه اين كم و بيش در همه جاي دنيا اتفاق افتاده است. شعار خودكفايي، جاي خود را به شعارهايي نظير تلاش براي يافتن جايگاهي مناسب در بازار بينالمللي داده است. با توجه به اين مسائل سازمان بايد به صورت و شكلي از درك كامل محيط بازار بينالمللي برسند. اين بازار در دو دهه اخير تغييرات شگرفي داشته است كه موجبات ايجاد فرصتها و موانع بسياري شده است. حجم مبادلات بينالمللي در صنايع اتومبيل سازي، الكترونيك و غيره رشد چشمگيري داشته است. شركتهاي چند مليتي علاوه بر گسترش فعاليتهاي بازار يابي خود، امكانات توليد خود رد كشورهاي مختلف را افزايش دادهاند كه اين گونه شرايط موجب ايجاد اقتصاد صنعتي در كشورهاي جهان شده است و جهان را به سوي صنعتي شدن ميكشاند. برخي كشورها صادركنندگان عمده كالاهاي صنعتي و سرمايه هستند. آنها مبادلات بسياري با هم انجام ميدهند و واردكنندگان مواد خام و كالاهاي نيمه ساخته به شمار ميآيند. همچنين اين كشورها يا واردكنندگان بازار خوبي براي كالاهاي صنعتي با ارزش افزوده كم و انواع گوناگون كالاهاي مصرفياند. هر چند بسياري از كشورهاي دنيا در تلاش هستند كه از رقبا پيشي گيرند و بازار صادرات را به دست آورند.