پراش نور
تاريخچه
اولين مطالعه تفضيلي منتشر شده درباره انحراف نور از مسير مستقيم توسط فرانسسيكو گريمالدي در قرن هفدهم انجام گرفت و آن را پراشه ناميد.
انواع پراش
پراش فرانهوفر
فرض كنيد كه يك مانع كدر حاوي يك روزنه كوچك داريم كه امواج تخت حاصل از يك چشمه نقطهاي شكل خيلي دور (s) ، آن را روشن كرده است. صفحه مشاهده ، پردهاي است موازات با مانع كدر ، دورتر بودن صفحه مشاهده به آرامي باعث تغيير پيوسته در فريزها ميشود. در فاصله خيلي دور از مانع نقش تصوير شده بطور قابل ملاحظهاي پخش خواهد شد. بطوري كه به روزنه واقعي بيشباهت است و يا شباهت اندكي با آن خواهد داشت. از آنجا به بعد حركت دادن پرده تنها اندازه نقش پراش را تغيير ميدهد ولي شكل آن را بدون تغيير ميگذارد. اين پراش را فرانهوفر يا پراش ميدان- دور ميگويند.
- پراش فرنهوفر تك شكاف
در اين نمونه شكاف مستطيل شكل كه پهناي كوچك و طول چند سانتي متردارد، در مقابل منبع نور قرار ميگيرد. پرتوهاي نور بعد از عبور از شكاف بر روي پرده تشكيل تصوير ميدهند، كه قسمت مركزي در مقايسه با كنارهها شدت بيشتري دارد. نقشهاي پراش در اطراف اين ناحيه بوضوح ديده ميشود و ضمن اينكه شدت نور با دور شدن از ناحيه مركزي كاهش ييابد، نوارهاي تاريك در بين نوارهاي روشن قابل روئيت است.
- شكاف دوگانه
در اين نمونه مانع كدر كه در مقابل نور قرار ميگيرد از دو شكاف مستطيل شكل موازي تشكيل شده است. هر روزنه به خودي خود همان نقش پراش تك شكافي را روي پرده ديد ايجاد خواهد كرد. در هر نقطه روي پرده سهمهاي مربوط به اين دو شكاف روي هم ميافتد. گرچه دامنه هر كدام از آنها اساسا بايد باهم مساوي باشد، ممكن است اختلاف فاز قابل توجهي پيدا كنند. در داخل قله مركزي پراش وجود خواهد داشت. ممكن است يك بيشينه تداخل و يك كمينه پراش با يك مقدار از (زاويه انحراف از قسمت مركزي) متناظر باشند. در چنين حالتي نوري وجود ندارد، كه در آن موقعيت دقيق در تداخل شركت كند و قله حذف شده را مرتبه گم شده مينامند.
پراش فرنل
فرض كنيد يك مانع كدر حاوي روزنه كوچك كه اموج تخت حاصل از يك چشمه نقطهاي شكل خيلي دور (s) ، آن را روشن كرده است. در اين حالت صفحه مشاهده پردهاي موازي با مانع است. در اين شرايط يك تصوير از روزنه بر روي پرده ميافتد، كه عليرغم وجود برخي فريزهاي جزئي در اطراف محيط آن ، به روشني قابل تشخيص است. بتدريج كه صفحه مشاهده از مانع دور ميشود، تصوير روزنه گر چه هنوز به راحتي قابل تشخيص است، هرچه شكل مشخصتري به خود ميگيرد، و اين در حالي است كه فريزها نمايانتر ميشوند. اين پديده مشاهده شده پراش فرنل يا ميدان- نزديك ناميده ميشود.
اصل بابينه
دو پرده پراشان را مكمل ميگويند، هرگاه نواحي شفاف روي يك پرده با نواحي كدر پرده ديگر و بر عكس متناظر باشند. وقتي كه دو پرده مكمل روي هم بيافتند، آشكار است كه تركيب آنها كاملا كدر است.
توري پراش
آرايهاي تكراري از عناصر پراشان ، نظير روزنهها يا موانعي كه اثر آنها ايجاد تغييرات متناوبي در فاز ، دامنه يا هر دوي آنها در يك موج خروجي است، يك توري پراش ناميده ميشود. غالبا توريهاي تخت تراشهاي ، يا شيارهايي تقريبا مستطيلي چنان سوار ميشوند كه بردار انتشار فرودي تقريبا بر هر يك از وجوه شيارها عمود باشند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|