
09-23-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش رانندگی
نوعی رانندگی، نوعی ماجراجویی
از آغاز اعلام طرح جدید راهنمایی و رانندگی تهران مبنی بر كنترل نامحسوس سرعت خودروها در بزرگراه های
شهر، منتظر آن بودیم كه این تخلف در اتوبان ها و بزرگراه های تهران كاهش پیدا كند، اما آنچه كه تاكنون محسوس نبوده، همین كاهش مورد انتظار جامعه شهری است. شاید هم باید منتظر بمانیم تا نتایج این اقدامات آشكار شود. اما آنچه كه به وضوح می توان دید، سرعت عنان گسیخته خودروهایی است كه شب و روز در بزرگراه ها و اتوبان های تهران خطر می آفرینند و به خصوص در ساعات شب به معنی واقعی كلمه بزرگراه ها را برای دیگر خودروها ناامن می كنند. رانندگان بعضی از این خودروها گویی گذرگاه های شهری را با پیست مسابقات اتومبیلرانی عوضی گرفته اند و رفتاری از خود بروز می دهند كه در كمتر شهری از جهان می توان نمونه های آن را دید.
معمولا، قوانین كنترل رانندگی در شهرهای بزرگ جهان از چنان شالوده محكم و منضبطی برخوردار است كه برای متخلفان راه تكرار خلاف و یا فرار از مجازات را باقی نمی گذارد به همین دلیل در آن شهرها بی آن كه نیاز به اجرای طرح های به اصطلاح ضربتی و ناگهانی باشد، رانندگان به مقررات تن داده اند و این تمكین از قوانین به صورت یك فرهنگ درآمده است. در تهران متأسفانه برای رانندگان ماجراجویی كه شب و روز با سرعت های بسیار خطرناك، جاده و خیابان را برای دیگر رانندگان ناامن كرده اند، هنوز روش كنترل سریع وجود ندارد. اگر راننده متخلف بداند كه تخلف او تحت كنترل است و در جایی ثبت شده و حداكثر ۲۴ ساعت بعد باید در انتظار مجازات باشد، به تكرار تخلف تن درنمی دهد. بسیاری از میهمانان خارجی كه به مناسبت های گوناگون به تهران سفر كرده اند، از این سرعت ها و رفتارهای غیرمدنی رانندگان متخلف در تهران ابراز شگفتی كرده اند و این كارنامه خوبی برای ما نیست. اغماض در برچیدن بساط تخلف و تاخت و تاز رانندگان ماجراجو در تهران، دامنه تخلف را گسترده تر خواهد كرد.
امیدواریم هرچه زودتر شاهد ثمرات طرح جدید راهنمایی و رانندگی برای مهار این قبیل رانندگان متخلف در بزرگراه های شهری باشیم.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 02-18-2011 در ساعت 04:24 PM
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|