نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 09-23-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Thumbs up كوچه پس كوچه هاي قلبم

چرا کسی در برابر جاذبه نگاه تو قدرت ایستادگی ندارد ؟
چرا هر کس پای در قلمرو تو زد سلاح خویش را به تو تسلیم کرد ؟

منهم در نخستین دیدار تاب و توان از کف دادم ؛

دلم شیفته تو شد و عقل از سرم گریخت و خود را َبرده تو یافتم...

لکن از این بندگی پشیمان نیستم

جمال بی مثال تو و دیدگان پر فروغت را دیدم ،

آهنگ دلپذیرت را که همچون نوای موسیقی طنین انداخت را شنیدم و دل از دست دادم ،
چون

جز زیبایی و لطف چیزی ندیدم .

سر بر آستانت نهادم. دست از همه کار کشیدم و شاگرد مکتب عشق تو شدم.

نگاه تو چنان آتشی در دلم بر افروخت که خرمن هستیم سوخت

و عشق تو در خانه دلم جایگزین شد ؛

اکنون از آن می ترسم که هرگاه این مهمان ناخوانده خانهء جان را ترک کند

جانِ منهم در پی اش از تن بیرون رود...
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید