موضوع
:
پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل
نمایش پست تنها
#
372
09-24-2009
رزیتا
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
هی میگه من کاسبی میکنم دو ساعت نبودما خوب نیستی عزیزم نیستی دلتنگ جون
تازه تی کشیدنم تموم شده خسته و کوفته
من واسه خودم آب پرتقال آوردم شما هم بفرمایین
گرچه دیره ولی بالاخره دیگهههههههههههه
دلتنگ جون امروز همه مهمون من خودتم بفرما
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 01-20-2012 در ساعت
01:16 PM
رزیتا
نمایش مشخصات عمومی
ارسال یک پیام خصوصی به رزیتا
یافتن همه پست های رزیتا
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید