نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 09-26-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض انواع سکته مغزی

انواع سکته مغزی

حدود نیمی از تمام موارد سکته‏های مغزی بر اثر بسته شدن یک شریان مغزی با یک لخته خون که به آن اصطلاحا ترومبزی مغزی گفته می‏شود ایجاد می‏گردد.

دیگر عوامل عمده سکته مغزی را آمبولی مغزی و خونریزی مغزی تشکیل می‏دهند.

آمبولی مغزی وقتی رخ می‏دهد که تکه‏ای از یک لخته خون که در جای دیگر بدن مثل قلب یا رگ اصلی گردن ساخته شده ٬ خود را از طریق جریان خون به یکی از شریان‏های خون‏رسان مغز برساند و در آنجا گیر کند.حدود یک سوم از سکته‏های مغزی بر اثر آمبولی مغزی بروز می‏کنند.

خونریزی مغزی باعث حدود ۲۰٪ سکته‏های مغزی می‏باشد بر اثر پاره شدن یکی از شریان‏های مغز ایجاد می‏شود.

در این موارد خون بر روی بافت‏های اطراف آن ریخته می‏شود.

لخته‏های خونی که باعث ترومبوز و آمبولی مغزی می‏شوند احتمال زیادی دارند که در یک شریانی که بر اثر آترواسکلروسیس آسیب دیده‌است ساخته شده باشند.

تصلب شراین وضعیتی است که در آن دیواره رگ‏ها بر اثر رسوب چربی سفت می‏شود.

عواملی که باعث افزایش احتمال ایجاد تصلب شراین می‏شود عبارتند از سیگار کشیدن ٬ مصرف زیاد چربی در رژیم غذایی ٬ دیابت و وجود مقدار زیادی چربی در خون.

آمبولی مغزی ممکن است بر اثر اختلال در ریتم ضربان قلب ٬ اختلالات دریچه‏ای قلب و یا سکته قلبی که به تازگی رخ داده‌است ٬ ایجاد شود که تمام این موارد می‏توانند باعث ساخته شدن لخته خون در قلب شوند.

خطر بروز آمبولی مغزی ٬ ترومبوز مغزی و خونریزی مغزی با بالا رفتن فشار خون افزایش می‏یابد.

در بیماری سلول داسی شکل (سیکل سل) که یک ناهنجاری گلوبول‏های قرمز خون می‏باشد ٬ بخاطر شکل گوبول‏های قرمز که به صورت داس درمی‏آیند و احتمال چسبیدن به هم و گیر کردن در عروق خونی را دارند ٬ خطر ترومبوز مغزی افزایش می‏یابد.

گاهی ترومبوز ممکن است بر اثر تنگ و باریک شدن شریان‏های خون رساننده به مغز بخاطر التهاب ایجاد گردد.

التهاب شریان ممکن است به علت وجود یک بیماری خود ایمن مثل پلی آر تریت ندوزا ایجاد شود. در این بیماری سیستم ایمنی بدن به بافت‏های سالم بدن حمله می‏کند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید