آغاز روانکاوی
آغاز روانکاوي
فرويد سردمدار روانکاوي در سال 1856 در اتريش چشم به جهان گشود. وي پس از پايان تحصيلات پزشکي با اين که مايل بود تمام وقت خود را به مطالعه و تحقيق بگذراند، براي تامين معاش خود و خانوادهاش به ناچار پزشکي را پيشه خود ساخت. ولي در عين حال به مطالعه و تحقيق ميپرداخت و نتيجه تحقيقات خود را به رشته تحرير در ميآورد و منتشر ميساخت. فرويد چون علاقه ويژهاي به بررسي و درمان بيماريهاي عصبي داشت، براي تکميل اطلاعات خود در اين زمينه به پاريس رفت و يک سال با روانپزشک معروف فرانسوي ژان شارکو کار کرد و مانند او به وسيله خواب تلقيني به درمان بيماري هيستري پرداخت، ولي چيزي نگذشت که اين روش را کنار گذاشت و روش درماني ژوزف بروئر را که با گفتگوي با مريض ، هيستري را معالجه ميکرد، مناسبتر تشخيص داد و چندي با بروئر همکاري نمود.
در سال 1895 بروئر و فرويد کتاب پژوهشهايي درباره هيستري را منتشر کردند که اغلب نقطه آغاز رسمي روانکاوي تلقي ميشود. بعدها او کار تاريخي خودکاوي را به عنوان وسيلهاي براي درک بهتر خويش و بيمارانش در پيش گرفت و روشي را بکار برد، تحليل رويا نام نهاد. خودکاوي او تقريبا دو سال طول کشيد و سرانجام در کتاب تعبير روياها منتشر شد. فرويد در سالهاي بعد از 1900 عقايد جديد خود را تدوين کرد و به ترتيب آسيب شناسي رواني زندگي روزمره و سه مقاله درباره نظريه جنسيت را منتشر کرد و به تدريج عقايد وي مورد استقبال مجامع علمي قرار گرفت. با ايراد چند سخنراني به دريافت درجه دکتراي افتخاري در روان شناسي نايل شد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|