فرهنگ لغت داروهای گیاهی
41- اسارون : ناردین، سنبل بری، تکر
42- اسپرک : خزام بلیخه
43- اسپر غم بیابانی : برنوف، شابانگ، شاهبانگ
44- اسپغول : بزرقطونا، تخم اسفرزه، اسپرزه، بنکو، قارنی، باروق
45- اسپندان : خردل سفید، اسپند،اسفند، دشتی
46- استبرق : عشر
47- استوخودوس : استوقدوس، شاهسپرم رومی، حزامی، دهارو
48- اسراش : سریش خنثی، اشراس
49- اسفرزه : اسپغول
50- اسفاناخ : سوماخیوس
51- اسفنج : کف دریا، زبدالبحر، موابادل
52- اسقوردیون : سیر دشتی، موسیر، ثوم بری، علف هندی،بلبوس
53- اسقیل : عنصل، پیاز موش، پیاز دشتی، کاندی
54- اسود : اهلیلج
55- اشترک : اصطرک، میعه یابسه، لبنی
56- اشق : صمغ شتر غار، اوشه، وشج، کاندر
57- اشنان : حرض، اشنان گازران، چوبک، چووه، غاسول رک چوبک
58- اشنه : دواله، مسک القرود، دوالک، چریره
59- اشوس : شوره، ابقر، نیترات دوپطاس، بارود
60- اصابع السفر : انگشت زرد، هنس بدی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|