خاستگاه و اندیشه زرتشت
از این پیامبر ایرانی در یشتهای کهن سخن می آیدکه در (اَریّانَ و یَوچَه) در ساحل رود (دائیتی) در سرزمین قبایل ایرانیمتولد گردید در (زامیادیشت) زیستگاه زرتشت را در ناحیه ئی میداند که در آندریاچه (کوسَویّ) است که مطابقتی با دریاچه هامون دارد. بهر تقدیر ناحیه (اَریانَّ و یوچَه) گاه خوارزم پنداشته میشود و گاه آنرا آذربایجان و بعضاً بدلیل مراسمی مذهبی که در ستایش (اَرُدویسورااناهیتا) میشود آنرا در سیستان ذکر کردهاند. امروز بر این باوریم که گاهان اثری قبل از زرتشت پیامبر محسوب میشود تاریخ موجودیت زرتشت را نمیتوان بطور قطع مشخص نمود که احتمالاً قدمت آن از 1400 سال قبل از میلاد تا 630 سال ق م میدانند. زرتشت ازسرزمینی کهنی برخواست که مردمانش آریایییانی بودند که به پرستش چهار ربالنوع مشهور بودند 1 میترا یا (میتَر) 2 ورونایا(وَرُون) و ایندرا (آندرا) وناسیته یا (ناستی) که استنباط است آنها نمایندگان دو خدای آریائی (اَسورا) یا اهورا و دئوها (دیوان) بودند. قبایل ایرانیان قدیم را قبایل (مادای) یا ماد و نیز از قبایل پارسوآ یا پاراسیکا میدانند. لذا منشأ خدایان (کاثاها) همانسُوریّ (اسورا) دارگونه (رب النوع) آریائی خورشید است بنابر آن (سوُرّی) - SURYA - مورد پرستش جنگجویان آریائی بود که هیجده قرن قبل از میلاد آثار آنبجا مانده است. سورا خدای آریائیان یا سور که در اوستا (هوْرَ) HVER نامبرده شده است در سده چهارده پیش از میلاد در آثار نوشتاری میتانی، خدایانآریائی قدیم و دائی یعنی ورونا و میترا و اندرا و ناسیته را میبینیم درکاثاها از اَهُورَ به مفهوم خردمند (مزداه) MAZDAH و یا مزداه اهور برمیخوریمو از (دَیؤَ) DAVA به معنای خدای اهریمن. تباین این دو را در ادوار هند و ایرانی قبلاً شرح دادیم که چگونه بر مفاهیم متضاد برای دو قوم هند و ایرانی تبدیل گردید. (سپَنتَامَینیو) نماد اهورائی گوهر پاک نیکوئی و خیر ونور مقدسی پارسیان بود و (انگْرمینیو) نماد اهریمن و شر و ویرانگراست که هر دوجنبه آفرینندگی دارند یکی سازندگی دیگری ویرانگری. در نظرگاههای زرتشتیان ابدیت تعاقب بُعد مادی آفرینش است. در فلسفه زرتشت (اَشا) قانون طبیعی وقانون الهی و ازلی و ابدی است (اشا) قانون راستی و درستی و داد است هر فعلیتی و هر کنشی چنانچه با قانون (اَشا) همخوانی و سازگار نباشد و راستی و درستی آن بر عدالت و دادخواهی نیانجامد از قانون (اَشا) خارج است (اَشا) درون پویائی و برون پویائی تکامل را به جهان عرضه میدارد. گفتار نیک و انديشه ی نیک و کردار نیک سه اصل اهورائی است که در تارپود قوانین زیستن بشریت ارمغانی جز جاودنگی ندارد. زرتشت آزادی و اختیار را گزینشی برای مردم میداند. بهره کار هر کس همانست که انجام میدهد جبری برای اشخاص نیست نیکی اشخاص جز بهرهئی از نیکوئی و شر اشخاص جز شری برای وی نخواهد بود. داد اهورائی خدشهناپذیر است و نیکی و شرارت اصالت دارند.
آزادی در زرتشت
آزادی بخش مهمی از اشاهست. اين آزادي به انسان پروانه(اجازه) ميدهد كه اگر بخواهد بر پايه ی قانون اشا درراه پيشرفت جهان به سوي رسايي كار كند و يا آنكه بر خلاف قانون اشا كار كرده خود را از راستي بيگانه كند. آزادي ارزشمند ترين داده اهورايي است .كه در والاترين جلوه ي خود به ريخت آزادي انديشيدن و آزادي گزينش دين زير بناي گاتاهاست . اهورامزدا آدمي را در انديشيدن رايزني به خرد و پذيرش يا رد دين آزاد گذاشته است و در عين حال از روي دادگري هشدار داده است آنان كه به بدي گرايند بر پايه ی قانون اشا دچار اندوه و افسوس خواهند شد و آنان كه به دنبال خوبي بروند به خوشبختي و شادي ميرسند. گروهي از روي اختيار (طوعا)در برابر(قوانين تشريعي) او تسليمند وگروهي بي اختيار (كرها)در برابر (قوانين تكويني)او.
پل دوبروي زرتشت شناس پرآوازه ی فرانسوي مينويسد: هيچ برگه اي از كتابهاي تاريخ نمي تواند گواه دهد كه يك نفر به زور به انديشه زرتشت وارد شده باشد اگر جز اين بود زماني كه ايرانيان امپراتوري جهاني درست كرده بودند هند.مصر.يونان.تمام خاور ميانه و نيمي از افريقا زرتشتي شده بودند
)پل دوبروي .تاريخ فلسفي زرتشت .پاريس 1984 رويه110 (دريافتم كه انديشي رسا از تست .خرد جهان افرين از تست واي خداوند جان و خرد اين نيز از تست كه جهانيان را اختيار داد و راه نمود كه اگر بخواهند به راستي گرايند و يا دروغ را برگزينند
(گاتاها .يسناي 31 بند9 )