عبدالله بن مقفع شاید اولین مترجم فارسی به نثر ادبی عربی باشد. او در خاندانی نجیب زاده در جور فارس ( فیروز آباد کنونی) نام پدرش دادویه، نام اسلامی اش: مبارک؛ در زمان حجاج تحصیلدار مالیات بود چون به جرم اختلاس شکنجه شد، دست او بر اثر شکنجه آسیب دید؛ وی را تمسخر می کردند، می گفتند مقفع: (دست معیوب). اسم فرزندش عبدالله که اصلش "روزبه" بود در کرمان منشی حکام اموی ها بود بعد به خدمت عیسی بن علی عموی منصور خلیفه در آمد، در محفل ادیبان نفوذ داشت مرگ وی علل سیاسی داشت چون در متن امان نامه منصور دست برد و به دستور خلیفه دست کاتب گستاخ قطع شد. بعضی می گویند امان نامه ای که در باره عیسی بن علی به منصور نوشت طوری بود که منصور نمی توانست به پسر عموی خود برخلاف امان نامه عمل کند. حاکم بصره که از مدتها قبل کینه او را به دل داشت و از این پیش آمد به دنبال انتقام از او بر آمد و زیر شکنجه او را کشت.
... به سمع او رسانیدند که در خزاین ملوک هند کتابی است از زبان مرغان و بهایم و وحوش و طیور و حشرات جمع کرده اند و پادشاهان را در سیاست، رعیت و بسط عدل و رأفت و قمع خصمان و قهر دشمان بدان حاجت باشد.
نصر الله منشی ابوالمعالی (نصرالله محمد عبدالحمید بوالمعالی، مترجم از عربی به فارسی در باره این کتاب می فرماید:
پس از کتب شرعی در مدت عمر عالم از آن (کلیله و دمنه) پر فایده تر کتابی نکردند؛ بنای ابواب آن بر حکمت و موعظت، و آنگه آن را در صورت هزل فرا نموده تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشند. عوام به سبب هزل هم بخوانند و به تدریج آن حکمت ها در مزاج ایشان متمکن گردد. ...
هم سیاست ملوک را در ضبط ملک بشنودن آن مدد تواند بود و هم اوساط مردم را در حفظ ملک از خواندن آن فایده حاصل تواند شد... محاسن این کتاب را نهایت نیست... کدام فضیلت از این فراتر ... انوشیروان مثال داد تا آن را به حیلت ها از دیار هند به مملکت پارس آوردند.
سپس در زمان ابوجعفر منصور بن علی بن عبدالله بن العباس، ابن مقفع آنرا به لغت تازی ترجمه کرد.
چون ملک خراسان به امیر سدید ابوالحسن نصر بن احمد السامانی... رسید به رودکی گفت آن را به نظم آورد.... ( او سی سال پادشاهی کرد)... این کتاب را نیک عزیز شمردی و بر مطالعت آن مواظبت نمود.
مترجم فارسی آن نخست از طریق برزویه طبیب یا بوذرجمهر حکیم صورت گرفته و بعد از ترجمه آن توسط ابن مقفع به عربی دوباره، همانطور که گفته شد: نصرالله منشی از نویسندگان معروف قرن ششم، در زمان بهرام شاه غزنوی تا خسرو ملک می باشد، کتاب کلیله و دمنه را در مدت 3 سال حدود 539 – 536 در زمان بهرامشاه به فارسی ترجمه کرده است در زمان خسرو ملک 583 – 559 به زندان افتاد و به قتل رسید. این حکیم فرزانه بر اثر سعایت حسودان و سر انجام مثل حسنک وزیر به خاطر خشم خسرو غزنوی در زندان کشته شد.
(این مطلب را عرفی در « لباب الالباب » آورده است.)
نثر او را اصطلاحاً نثر مصنوع گویند. او از نویسندگان چیره دست زبان فارسی ادیب و شاعر که به فارسی و عربی شعر گفته است عده ای او را اهل غزنین و عده ای اهل شیراز می دانند.
و در آخر کتاب آورده است: الحمد الله رب العالمین والصلوه علی رسوله محمد و اله اجمعین و فرغ من انتساخه:محمود بن عثمانی بن ابن نصر الطبری غفرالله له و لوالدیه والجمیع المؤمنین و لمن قال آمین ضحوﺓ یوم الخمیس لثلاث لیال بقین من المحرم سنه احدی و خمسین و خمس مائه. در پایان کتاب در خاتمه مترجم بعد از تمجید از بهرامشاه غزنوی آمده که آن در سال 551 هجری سه شب از محرم باقی بوده است (یعنی 27 یا 26 محرم 551 هجری قمری به پایان رسیده ).
(محمود بن عثمان بن ابی نصر طبری، که شاید کاتب آن بوده باشد).
..