
09-30-2009
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0
200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
قبول نكردن این واقعیت كه مشكل اقتصادی برای همه هست، در بستر اصلی فیلم بیپولی نگاه و نظری به یك آسیب اجتماعی دارد
این ادعا را حالا پیوند بدهید به یك معضل اجتماعی دیگر كه در بیپولی نیز بوضوح قابل دریافت است و این كه پز دادنها سرانجام یقه اولین كسی را كه خواهد گرفت خود صاحب پز است ولاغیر. سكانس قمپز در كردنهای رادان در محل شركت و همچنین سور دادن و به روایتی مهمانی دادن او را به یاد بیاورید، در جایی و در حالی كه اصلا نه ضرورتی دارد و نه كلاسی به حساب میآید كه میزبان بیشتر از آدمهایی كه دعوتند سفارش بدهد. رادان دست به این كار میزند و چیزی نمانده كه حتی مفتضح شود كه در همان فضای طنز قضیه سمبل میشود و بخیر میگذرد. این مقوله پز بیحساب دادن و برگشت آن به سمت صاحب پز در مواقعی یقه هر 2 نفر را میگیرد. هم زن و هم شوهر به معنای یك زوج جوان بدین لحاظ آسیبهای شدید میبینند كه كار را میتواند حتی در این ابتدای زندگی مشترك به متاركه بكشاند. روندی كه نه به این شدت، اما در بیپولی هم به عینه شاهد هستیم.
به هر روی اگر چه بیپولی را یك فیلم طنز یا شاید یك اثر فانتزی تلقی كنیم، اما دارای چنین انگارههای مثبتی هم بود كه به آنها اشاره شد. از سویی اگر بخواهیم منصفانه قضاوت كنیم باید نهتنها پایان فیلم، بلكه چارچوبهایی كه پایان فیلم را رقم زدند نیز ارزیابی كنیم. این كه ناگهان كسی از صفر به هزار برسد، آن هم بیهیچ منطق و دلیلی حتی در یك كار طنز آنچنان جالب به نظر نمیرسد. در بیپولی وضع زوج فیلم یكباره خوب میشود و گویی اصلا از آن همه بدبختی و بیچارگی خبری نبوده است. در واقع 20 دقیقه پایانی بیپولی بسیار بیحساب و كتاب كار شده است و تماشاگر میماند كه این همه جذابیت و كشش به كجا رفت و چرا اینقدر دم دستی این دقایق پایانی كه به تعبیری باید اصلیترین باشند كار شدهاند
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|