
10-01-2009
|
 |
کاربر خوب
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 438
سپاسها: : 0
16 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
.:: مناظره ای بسیار زیبا به نام آتش در نیستان ::.
يک شب آتش در نيستاني فتاد
سوخت چون اشکي که بر جاني فتاد
سوخت چون عشقی که در جاني فتاد
شعله تا سرگرم کار خويش شد
هر نيي شمع مزار خويش شد
ني به آتش گفت: کين آشوب چيست؟
مر تو را زين سوختن مطلوب چيست؟
گفت آتش بي سبب نفروختم
دعوي بي معنيت را سوختم
زانکه مي گفتي نيم با صد نمود
همچنان در بند خود بودي که بود
مرد را دردي اگر باشد خوش است
درد بي دردي علاجش آتش است
..
خواننده: شهرام ناظری
« شاعر : مجذوب علی شاه کبودر آهنگی »
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|