نمایش پست تنها
  #7  
قدیمی 10-01-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چگونه شاد باشيم؟

چگونه شاد باشيم؟




تیتر : چگونه شاد باشيم؟
خلاصه : در اين مقاله با راههايي براي شاد زيستن آشنا مي شويم.
متن کل خبر : 1- خوش بين باشيد: به زندگى با ديدى مثبت نگاه كنيد تا خود را به دليل احساس انرژى و خوشحالى بسيار زيادى كه نصيبتان خواهد شد، شگفتزده کنيد.
۲- ديد گسترده ای داشته باشيد: اجازه ندهيد مشکلات كوچك شما را آشفته نمايد.

۳- سپاسگزار باشيد: از ديگران قدردانى كنيد. از همكار خود به خاطر كمكش سپاسگزاری كرده و به دليل پيروزی در انجام كارش به او شادباش بگوييد.
۴- كارهايى انجام دهيد كه از انجام دادن آنها لذت مى بريد: اتومبيلتان را بشوييد، به برخى تعميرات کوچک در منزل بپردازيد، تلويزيون تماشا كنيد، خريد برويد.

۵- از جسم خود مراقبت كنيد: خوب بخوريد و خوب ورزش و استراحت كنيد. به باشگاه رفته و كمى بدويد يا در يك بازى ورزشى شركت كنيد.
۶- برنامه هاى روزانه خود را عوض كرده تا انرژى جديدى پيدا كنيد.

۷- با مردم در تماس باشيد: آيا به خاطر مى آوريد زمانى كه يك دوست قديمى به طور غيرمنتظره با شما تماس گرفت چه احساسى داشتيد؟ با افراد فاميل و يا دوستان قديمى خود تماس گرفته و از حال آنها باخبر شويد.
۸- خلاق باشيد: روزنه اى براى انرژى خلاق خود بيابيد. اين ممكن است شامل كاردستى، بازسازى، نقاشى، ترسيم كاريكاتور، نويسندگى و يا حتى باغدارى باشد. مهم نيست كه چقدر مشغله داشته باشيد و يا تا چه اندازه در آخر هفته احساس بى حالى مى كنيد، اگر زمانى را براى انجام فعاليت هاى خلاق اختصاص دهيد، احساسى شادتر و سالم تر خواهيد كرد.

۹- تخيل كنيد: آرزوها و بلندپروازى هاى خود را يادداشت كرده و به تدريج آنها را واقعيت بخشيد آنگاه هميشه چيزهايى براى انتظار كشيدن، و جايى براى متمركز كردن انرژى خود خواهيد داشت.
۱۰- بخشنده باشيد: شايد زمان آن فرا رسيده باشد كه كسى (يا خودتان) را به خاطر چيزى كه اتفاق افتاده و يا گفته شده مورد بخشايش قرار دهيد. اتفاقات و اشتباهات گذشته را پذيرفته و فراموش كنيد. بدانيد كه نمى توانيد زمان را به عقب برگردانيد. شادمانى خود را با از ياد بردن نااميدى ها و شكست هاى گذشته دوباره به دست آوريد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید