خوشمزگی
زن وشوهری خفته بودند که زن ناگهان شروع کرد به لگد انداختن ونالیدن شوهر بیدار شد وزن راهم بیدار کرد وعلت ان حرکات را پرسید /زن گفت خواب بدی دیدم متوحش شدم پرسید چه خوابی دیدی گفت خواب دیدم مرده ام و می خواهند دفنم کنند شوهر گفت پس من چه احمقی بودم که ترا بیدار کردم
|