ساقیا
خدمت شمس حق و دین یادگارت ساقیا
باده گردان چیست آخر داردارت ساقیا
ساقی گلرخ ز می این عقل ما را خار نه
تا بگردد جمله گل این خارخارت ساقیا
جام چون طاووس پران کن به گرد باغ بزم
تا چو طاووسی شود این زهر و مارت ساقیا
کار را بگذار می را بار کن بر اسب جام
تا ز کیوان بگذرد این کار و بارت ساقیا
تا تو باشی در عزیزیها به بند خود دری
میکند ای سخت جان خاکی خوارت ساقیا
..