نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 01-07-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض باربَد موسيقيدان و شاعر دربار خسرو پرويز (628-590م)

سلام و عرض ادب
خوب مطلب بالا رو خوندید عزیزان؟
حالا میخوام یه پست بزنم چهارستون تنتون بلرزه البته اگر ایرانی هستین و عاشق ایران.... دیار عاشقان هستید.
عرض شود که چند روز پیش من داشتم به نغمه و آواز شیرین اختر اسمان موسیقی ایران خانم سیما بینا گوش می کردم و تقریبا تم لری داشت با ضرب شدید و دلنواز کمانچه با نام کاست آوای صحرا و نام قطعه آواز نظامی "تفنگ" که اولش یه قطعه داشت و خواننده خواند تا اینجاش رسید و خواندند که:

نکیسا چون زد این افسانه بر چنگ
سه تار باربد برداشت آهنگ
مگر شیرین ز لعل افشاند نوشی
که از هر گوشه ای خیزد خروشی

حالا شاید بگین خوب... منظور؟؟
میگم حالا
عرض شود که هرچی سرچ کردم ببینم نکیسا کی بود و ربطش با شیرین چیه... دریغ و دریغ
امروز اومدم در مورد باربد ستاره بی همتایی که کمی ازش می دونستم تاپیک بزنم دیده به به
دلت روشن که معمای چندروز پبش من حل شد

خوب معرفی میکنم
خسرو پرویز عاشق زن باجمال و باهوش و فراستی بوده به نام شیرین
که از کنار این قصه داستان شیرین و فرهاد هم دراومد
اونو کاری نداریم فعلا همین خسرو و شیرین
عرض شود باربد نوازنده دربار خسرو پرویز بوده و اینقدر خالق و اعجوبه موسیقی و چیره دست ساختن تصنیف و ترنم و ترانه بوده که برای هر جشن ایرانی یک تصنیف و برای هر روز سال یک ترنم و برای هر خبر و روز و کاری یک ترانه می ساخته
یعنی اینجوریشو من تاحالا ندیده بودم شخصی در سال مثلا چهار هزار قطعه و ردیف و ریتم و تم بسازه... ماشالله
بعد وقتی خسرو و شیرین میخواستند با هم دیدار عاشقانه داشته باشند در دربارها
خوب طبیعتا می دونین ایرانیان اون زمان مانند بدوی ها ولگرد و بیابان نورد و جاهل نبودند و حجب و حیا و عفت زنانه و مردانه دین اهورایی ما زبانزد جهان بوده و تخت و تاج ساسانیان هم هکذا
شیرین در پس پرده می نشسته و باربد با چیره دستی خود در عود و نوایی نغز و اشعاری واصف از زبان خسرو در عشق شیرین می خوانده... و نکیسا نامی بغایت چیره دست و متبحر در زدن سه تار و تنبور نیز از طرف شیرین و با همین شیوه جواب باربد یا همون خسرو را میداده
حالا خودتون تصور کنین این مجلس را
شکوه و جلال و جبروت و عظمت و بزرگی و کیان از یک سو
دل و عشق و مهر و یار از یک سو
و دو ترانه سرا و آوازخوان و نوازنده بی همتا از سوی دیگه
خدائیش این رومئو و ژولیت بروند ته صف با اون اپراهای نعره دار
فقط من وقتی سیما بینای بی همتا میخوند اشک می ریختم و تصور میکردم دو صاحب صدا در مقابل هم مشغول تبادل آواز و ساز و اشعار بودند و قلب خسرو پرویزه که به عشق شیرین تپش داره و شیرین هم اشکی بر گوشه چشم و دلی به عمق دریا داره.
عجبا و عجبا و عجبا از این عشق و شور
و از موسیقی اصیل ایرانی

وقتتون رو نگیرم... باقیشو کپی میکنم... بخونین خیلی باحاله

ارادتمند... امیر عباس... بچه تهرانپارس!!

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید