نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 10-03-2009
آیـدا آواتار ها
آیـدا آیـدا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 438
سپاسها: : 0

16 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض .:: « فخرالدین عراقی » رباعیات ::. فخرالدین عراقی

« فخرالدین عراقی » رباعیات


ماییم که بی‌مایی ما مایه‌ی ماست
خود طفل خودیم و عشق ما دایه‌ی ماست
فی‌الجمله عروس غیب همسایه‌ی ماست
وین طرفه که همسایه‌ی ما سایه‌ی ماست


๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ


آن دوستی قدیم ما چون گشته است؟
مانده است به جای؟ یا دگرگون گشته است؟
از تو خبرم نیست که با ما چونی
باری، دل من ز عشق تو خون گشته است


๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ


در دام غمت دلم زبون افتاده است
دریاب، که خسته بی‌سکون افتاده است
شاید که بپرسی و دلم شاد کنی
چون می‌دانی که بی تو چون افتاده است؟


๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ


هرگز بت من روی به کس ننموده است
این گفت و مگوی مردمان بیهوده است
آن کس که تو را به راستی بستوده است
او نیز حکایت از کسی بشنوده است


๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ๑ᴥ


معشوقه و عشق عاشقان یک نفس است
رو هم نفسی جو، که جهان یک نفس است
با هم نفسی گر نفسی بنشینی
مجموع حیات عمر آن یک نفس است
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید