شبلی نقل نموده است/من همسایه ای داشتم که وفات نمود اورادرخواب دیدم از او پرسیدم خدا با تو چه کرد/گفت ای شیخ هولهای بزرگ دیدم ورنجهای عظیم کشیدم از ان جمله به وقت سوال نکیر ومنکر زبان من از کار باز ماند با خود می گفتم واویلا این عقوبت از کجا به من رسید اخر من مسلمان بودم وبر دین اسلام مردم ان دو فرشته با غضب ازمن جواب طلبیدند .ناگاه شخصی نیکو موی وخوش بوی امد میان من ایشان حایل شد ومرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم از ان شخص پرسیدم تو کیستی خدا تورا رحمت کند که من را از این غصه نجات دادی گفت من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیامبر ص فرسبادی افریده شده ام ومامورم در هرجا وهروقت که درمانی به فریاد تو رسم
|